چکیده پایان نامه های مقطع کارشناسی ارشد
نام و نام خانوادگی: پویان پبدنی
عنوان پایان نامه: بهبود دقت تشخیص حمله DDOS با استفاده از تکنیک ترکیب SVM و OLSR
رشته تحصیلی:مهندسی کامپیوتر گرایش شبکههای کامپیوتری
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر حسین مرادی
چکیده:
امروزه امنیت یکی از موضوعات و بحث های مهم در هر سیستمی به حساب می آید به خصوص سیستم-هایی که به صورت مجازی کار می کنند. در صورتی که امنیت سیستم به خطر بیفتد آسیب های جبران-ناپذیری را به همراه دارد. مبحث رایانش ابری سطح وسیعی از سیستم ها را در دنیای مجازی در برمی-گیرد، بنابراین داشتن ایمنی مناسب موضوعی قابل توجه دراین زمینه می باشد. بدین منظور در این تحقیق سعی بر آن شده تا راهکاری برای امنیت رایانش ابری ارائه داده شود. طی بررسی های به عمل آمده الگوریتم آستانه تطبیق پذیر بهینه ای برای آن پیشنهاد داده شده است. ابتدا مفاهیم پایه ای در رایانش ابری و معماری کلی آن شرح داده شده، در بخش بعد انواع حملات DDoS تشریح شده است. در ادامه به تشریح حملاتی که در رایانش ابری صورت می گیرد پرداخته شده است و همچنین تاثیر OLSR در جلوگیری از حملات بیان شده و مدل تلفیقی الگوی SVM درDDoS و قسمت های مختلف آن به طور کامل شرح داده شده است. سپس به بررسی مزایا و معایب دو نوع الگوریتم پرداخته شده است و در نهایت الگوی بهینه مدل تشخیص نفوذ و جلوگیری از حمله پیشنهاد داده شده است. ازآنجایی که پيشگيری قطعی از رخداد حملات انكار سرویس توزیع شده ممكن نيست تشخيص این حملات می تواند گام مهمی در جلوگيری از اختلال در سرویس های ارائه شده باشد. در حملات انكار سرویس توزیع شده مهاجمان با ارسال بسته های مشابه بسته های نرمال، سعی در بالا بردن عملکرد روی قربانی دارند تا به وسيله آن، شبكه سرویس کاربر را دچار اختلال نمایند. در این پایان نامه روشی برای تشخيص حملات انكار سرویس توزیع شده با ترکیب الگوریتم های SVM و OLSR ارائه شده است و روش پيشنهادی بر روی نرم افزار MATLAB طراحی و پياده سازی شده است. همچنین الگوریتم های ارائه شده در این پایان نامه ازنظر زمانی و دقت عملكرد بهبود یافته و قابليت شناسایی حجم بالای عملکرد، بدون کاهش دقت را دارد.
کلیدواژه: DDoS – SVM – OLSR
تاریخ دفاع: پاییز 1400
نام و نام خانوادگی: فاطمه کریمی
عنوان پایان نامه: بهبود تشخیص حملات در شبکه با استفاده از شبکههای عصبی عمیق و ترکیب تکنیکهای بیش نمونهگیری و کم نمونهگیری
رشته تحصیلی:مهندسی کامپیوتر گرایش شبکههای کامپیوتری
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر مهدی اکبری کوپایی
چکیده:
امروزه بدلیل افزایش میزان حملات و نفوذ به شبکهها، وجود سیستمهای تشخیص نفوذ، بیش از پیش ضروری به نظر میرسد. یک سیستم تشخیص نفوذ با نظارت بر ترافیک شبکه، فعالیتهای مشکوک را شناخته و هشدار میدهد. اهمیت بالای این سیستمها در تشخیص نفوذ باعث گردیده که در سالهای اخیر مطالعات مختلفی در این زمینه ارائه شود. اغلب مطالعات ارائه شده در این زمینه برای ارائه یک سیستم تشخیص نفوذ از ترکیب روشهای خوشهبندی و طبقهبندی استفاده میکنند. اما غالبا این روشها دارای نقاط ضعف مشترکی هستند، تعیین تعداد خوشه مناسب، تعیین نقاط بهینه اولیه مراکز از جمله محدودیتهایی است که نتایج آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. از طرف دیگر مشکل عدم توازن در دادههای حملات و وجود حملاتی با حداقل داده ممکن باعث میشود روشهای یادگیری ماشین در مواجه با این نوع حملات با مشکل مواجه باشند و قادر به تشخیص آنها نباشند. از اینرو در این تحقیق هدف ارائه یک سیستم تشخیص نفوذ در راستای رفع دو مشکل فوق است. در این روش از یادگیری عمیق و شبکههای عصبی عمیق بازگشتی LSTM برای تشخیص نفوذ استفاده میشود. از طرف دیگر برای رفع مشکل عدم توازن دادهها از ترکیب تکنیکهای بیش نمونهگیری و کمنمونهگیری استفاده میشود. در این روش برای 3 نوع از حملات نادر که دارای تعداد نمونههای کمی هستند، دادههای مصنوعی با استفاده از الگوریتم SMOTE از دادههای حقیقی حمله، تولید میشود و به تعداد افزوده شده به دادههای کلاسهای اقلیت، از تعداد دادههای کلاس اکثریت به صورت تصادفی حملاتی حذف میشود. بررسی روش پیشنهادی بر روی سه پایگاه حملات NSL-KDD، UNSW-NB15_4 و CICIDS-2017 نشان میدهد که راهکار مطرح شده توانسته است به صحت بالای 97% در تشخیص حملات دست یابد که در مقایسه با روش پیشین بالغ بر 3% تشخیص نفوذ را بهبود داده است.
کلیدواژه: شبکههای عصبی عمیق بازگشتی، تشخیص نفوذ، بیش نمونهگیری، کم نمونهگیری.
تاریخ دفاع: تابستان 1400
نام و نام خانوادگی: سمانه نجفیان
عنوان پایان نامه: ایجاد ساختار سه بعدی شبکیه متشکل از سلولهای رنگدانهدار و پیشساز فوتورسپتوری شبکیه
رشته تحصیلی: زیست شناسی سلولی و ملکولی
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر محمد حسین نصر اصفهانی
چکیده:
بیان موضوع:
در دهههای اخیر اختلالات بینایی شیوع بسیاری پیدا کردهاند که بعضی از آنها قابلیت درمان ندارند. از جمله شایعترین آنها بیماریهای شبکیه میباشد که بیشتر سلولهای رنگدانهدار شبکیه و گیرندههای نوری را درگیر کردهاند. متأسفانه با پیشرفت بسیاری از این اختلالات، به مرور زمان، فرد بینایی خود را از دست میدهد. دانشمندان با روی آوردن به دانش استفاده از سلولهای بنیادی مطالعات قابل توجهی در دستیابی به سلولهای شبکیه انجام دادهاند.
هدف:
شبکیه، لایه نازک بافتی در سطح داخلی چشم است. درفضای شبکیه چشم دو گروه سلولی وجود دارند که با همکاری یکدیگر نهایتاّ منجر به فرآیند دیدن میشوند: 1-سلولهای رنگدانهدار شبکیه 2- سلولهای عصبی شبکیه که از جمله آنها سلولهای فوتورسپتوری میباشند. طبق مطالعات محدود صورت گرفته قبلی، تمایز سلولهای پیشسازعصبی شبکیه به میزان مؤثری تحت تأثیر سلولهای رنگدانهدار شبکیه می باشد. بدین منظور هدف از این مطالعه، دستیابی به سلولهای فوتورسپتوری شبکیه با استفاده از اثر القایی همکشتی سلولهای پیشساز عصبی شبکیه با سلولهای رنگدانهدار شبکیه بودهاست.
روش پژوهش:
در این مطالعه، همکشتی سلولهای پیشساز عصبی شبکیه با سلولهای رنگدانهدار شبکیه (ARPE19) بر روی بستر آلژینات-لامینین111 (همانند موقعیت درونتنی) انجام شده و همچنین تیمار همزمان با DAPT (N-[N-(3,5-Difluorophenacetyl-L-alanyl)]-S-phenylglycine t-Butyl Ester) با گروه کنترل (کشت سلولهای پیشساز عصبی شبکیه تحت تیمار با DAPT) ، مقایسه شده است.
نتایج و بحث:
نتایج این مطالعه نشان داد که می توان با استفاده از ایجاد لایه آلژینات دستکاری شده شرایط مناسبی برای کشت سلولهای ARPE19 به همراه RPC (Retinal Progenitor Cell) فراهم نمود. این مدل همکشتی سبب ایجاد ساختار سه بعدی از این دو نوع سلول شد. همچنین در مواردی ارتباط نزدیکی بین این دو لایه سلولی نیز مشاهده شد. همکشتی RPC با سلولهای ARPE19 سبب تمایز بیشتر این سلولها به سمت سلولهای مخروطی فوتورسپتوری شد. با حذف لایه هیدروژلی با استفاده از شلاته کننده های کلسیم، دو لایه سلولی بصورت ساختار بدون آسیب قابل برداشت و بررسی بودند. سلولهای رنگدانهدار شبکیه با ترشحات فاکتورهای القایی خود به عنوان القاگر تمایزی عمل کرده و نقش مهمی در تمایز RPC به سلولهای عصبی شبکیه (سلولهای فوتورسپتوری) داشته است، بدین منظور این روش همکشتی برای ادامه مطالعات آینده درمانی مؤثر واقع خواهد شد.
کلیدواژه: سلولهای ARPE19، سلولهای پیشساز عصبی شبکیه (RPC)، سلولهای فوتورسپتوری، DAPT، آلژینات-لامینین111
تاریخ دفاع: تابستان 1398
نام و نام خانوادگی: فردوس توتونچی
عنوان پایان نامه: الگوریتم بهبود یافته مهاجرت سوئیچ مبتنی بر الگوریتم ژنتیک و OPSO در شبکه های نرم افزار محور توزیع شده
رشته تحصیلی:مهندسی کامپیوتر- شبکه های کامپیوتری
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر احمد یوسفی
چکیده:
برای حل مشکلات و محدودیت های شبکه های سنتی، ساختاری به نام شبکه های نرم افزار محور معرفی شده است. بنابراین با توجه به محدودیت عملکرد و ظرفیت پردازشی کنترل کننده ی واحد و به منظورکاهش نرخ انتقال بخش داده، استفاده بهتر از منابع نیاز به کنترل کننده های توزیع شده با هدف مقیاس پذیری و قابلیت اطمینان داریم. دست یابی به این هدف باعث رفع چالش هایی مانند دسترس پذیری، مقیاس پذیری، نقطه شکست، سربار، کاهش کیفیت سرویس، کاهش گذردهی، عدم استفاده بهینه از منابع و تاخیر انتقال داده، به خصوص در مراکز داده بزرگ، خواهد شد. استفاده ازکنترل کننده های چندگانه توزیع شده، یک روش در پاسخ به محدودیت های معماری شبکه های تک کنترل کننده با دستیابی به یک مقیاس بزرگ و سطح کنترل کننده قابل اعتماد است با این وجود با خود یکسری چالش های جدیدی اعم از تعادل بار در کنترل کننده های توزیع شده به همراه دارد. بار توزیع شده ی بالانس نشده روی کنترل کننده باعث افزایش تأخیر پاسخ برای جریان های پردازش شده و کاهش گذردهی کنترل کننده می شود. مهاجرت سوئیچ یک روش کارآمد برای حل این مشکل است. طرح های موجود اکثرا برای حل مشکل تک کنترل کننده؛ استقرار چند کنترل کننده توزیع شده را بیان کرده اند. در مشکل توازن بار مسائلی همچون ظرفیت کنترل کنندهی که قرار است به آن مهاجرت انجام شود، موقعیت و محل قرارگیری کنترل-کننده کمتر مورد توجه قرار گرفته است و فقط برای رهایی از گلوگاه ایجاد شده مهاجرت انجام شده است. مسأله ای که در اکثر مطالعات به چشم می خورد با در نظر گرفتن متریک های مختلف و با استفاده از الگوریتم های متفاوت از جمله فرااکتشافی مشکل توازن بار و عملکرد شبکه سنجیده شده است. ولی دارای معایبی از جمله: مهاجرت تصادفی، عدم وجود یک تعادل بین هزینه های مهاجرت و تعداد مهاجرت، در نظر نگرفتن بار کنترل کننده همسایه برای انجام مهاجرت هستند. در روش پیشنهادی با تعیین یک آستانه متغیرکه در هر لحظه با تغییرات و نوسانات شبکه مقدارش تغییر می کند بار کنترل کننده سریز شده را تشخیص داده و سپس با استفاده ازترکیب الگوریتم ژنتیک و OPSO سعی در انتخاب بهترین کنترل کننده با ظرفیت مناسب و مهاجرت سوئیچ ها به مکانی مناسب را داریم. به عبارتی با استفاده از الگوریتم ژنتیک جمعیت با بالاترین برازش را تولیدکرده، سپس در الگوریتم OPSO که شامل دو الگوریتم PSO تودرتو است با استفاده از سرعت هر ذره برای حرکت به سمت بهترین موقعیت سراسری و بهترین موقعیت محلی، بهترین راه حل از بین ذرات وارد شده درPSO اول محاسبه می گردد. به موازات اجرای الگوریتم PSO اول، الگوریتم PSO دوم که برای بهبود پارامترهای PSO اول در نظر گرفته شده است با محاسبه بهترین اوزان به ازای هر ذره در الگوریتم PSO دوم، بهترین و بهینه ترین راه حل را بین ذرات برای مهاجرت سوئیچ ها به کنترل کننده مناسب را پیدا می کند. نتایج روش پیشنهادی که در محیط شبیه ساز benchC و کنترل کننده Floodlight پیاده سازی شده است بهبود 24.72 درصدی در گذردهی و بهبود 13.96 درصدی در تعداد مهاجرت را نشان می دهند.
کلیدواژه: شبکه های نرم افزار محور، مهاجرت سوئیچ، الگوریتم ژنتیک، الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات بهینه شده، توازن بار، گذردهی
تاریخ دفاع: 1400
نام و نام خانوادگی:نیلوفر مللی
عنوان پایان نامه: تاثیر تکرار بخشی از متن وکل متن بر روی درک شنیداری، فرایند درک و مشکلات درک شنیداری
رشته تحصیلی: آموزش زبان انگلیسی
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر شیلا خیرزاده
چکیده:
این پایان نامه یک رویکرد محصول محور و فرآیند محور برای بررسی چگونگی ساختار یک روش تدریس رایج در کلاسهای شنیدن زبان دوم – تکرار – را ارائه می دهد به گونه ای که درک شنیداری را افزایش می دهد و پردازش ورودی را تسهیل می کند. هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر تکرار بخشی از متن و کل متن بر روی درک درک شنیداری، فرایند درک و مشکلات درک شنیداری است.
بدین منظور ، 50 زبان آموز متوسط که زبان انگلیسی زبان دوم انها است (25 زن و 25 مرد) در موسسه سفیر دانش در اصفهان ، ایران به طور تصادفی انتخاب شدند و به دو گروه 25 نفره تقسیم شدند. یک گروه از طریق کل متن و گروه دیگر از طریق تکرار بخشی از متن به مدت ده جلسه آموزش داده شدند. محقق از چهار ابزار اصلی استفاده کرد: یک متن شنیدنی از کتاب تاچ استون 2برای اندازه گیری درک شنیداری. ابزار دوم پیش آزمون چند گزینه ای از کتاب تاچ استون 2 برای سطوح متوسط برای سنجش درک مطلب از زبان آموزان بود. ابزار سوم پس آزمون چند گزینه ای از کتاب تاچ استون 2 برای سطوح متوسط برای سنجش درک مطلب از زبان آموزان بود.این آزمون توانایی هر دانش آموز در مهارت گوش دادن پس از دوره ی رسیدگی و تدریس را ارزیابی کرد.
بعلاوه ، از پرسشنامه مشکلات درک شنیداری برای یافتن مشکلات درک شنوایی هر دو گروه استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو نوع تکرار به طور مستقل موثر بودند. با این حال ، نتایج مقایسه دو روش آموزش نشان داد تکرار بخشی از متن در مقایسه با تکرار کل متن در رشد توانایی درک شنیداری موثرتر هستند. بعلاوه ، نتایج پرسشنامه ها حاکی از آن بود که مشارکت کنندگان در گروه تکرار بخشی از متن کمتر از گروه تکرار کل متن دارای مشکلات درک مطلب شنیداری هستند. بنابراین ، به معلمان توصیه می شود برای بهبود درک شنوایی زبان آموزان متوسط زبان انگلیسی ، از تکرارها ، به ویژه تکرار بخش بخش برای بهبود بخشیدن به درک مطلب شنیداری دانش اموزان ایرانی سطح متوسط که زبان انگیسی زبان دوم ان ها است، استفاده کنند.
کلیدواژه: درک مطلب شنیداری، مشکلات درک مطلب شنیداری، تکرار کل متن، تکرار بخشی از متن
تاریخ دفاع: زمستان 1399
نام و نام خانوادگی:محمد جواد اسماعیلی
عنوان پایان نامه: طراحی و پیاده سازی سامانه هوشمند فیزیوتراپی و توان بخشی انگشتان دست
رشته تحصیلی:مهندسی پزشکی-بیوالکتریک
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر مهدی نصری
چکیده:
انگشت¬های دست یکی از عضو های اصلی و ضروری در انجام امور روزانه هر فرد است که در صورت بروز مشکل و یا نقص در حرکت می تواند اختلالات بسیاری در انجام صحیح کارها به همراه داشته باشد. سکته مغزی، اختلالات عصبی، پارگی-های عصبی، اختلالات ماهیچه ای، ضرب خوردگی و شکستن انگشت های دست از جمله مواردی است که میتواند چالش را برای حرکت این عضو به وجود آورد و عملکرد صحیح آنرا مختل کند که در صورت عدم انجام فیزیوتراپی و توان بخشی بصورت اصولی و یا استفاده از روش های اشتباه ممکن است این اختلالات همراه همیشگی بیمار شود و حتی در مواردی باعث عدم توانایی حرکت انگشت برای همیشه شود. پیشینه فیزیوتراپی انگشت های دست به زمان های نزدیکی برمیگردد و با ورود تکنولوژی و اطلاعات، تکاپوی زیادی در سراسر جهان برای ارایه روش و سیستم های مورد نیاز این بخش ارایه شده است. سیستم های متنوعی به منظور توان بخشی انگشت دست بوجود آمده اند که همگی سعی بر ایجاد یک سیستم حرکتی برای توان بخشی و فیزیوتراپی انگشت دست نموده اند و در این راه با چالش های زیادی روبرو میشوند که هر کدام در این پایان نامه مورد بررسی قرار میگیرد. در پایان نامه پیش رو نمونه های پیشین بررسی شده و نقاط ضعف و قوت هر کدام مشخص گردیده است همچنین با بررسی دقیق قسمت های مختلف انگشت، اعصاب انگشت، تاندون ها و موارد مرتبط سعی بر نزدیک تر شدن سیستم به سیستم کارآمد شده است. در این سیستم اتصالات مکانیکی قابل تعویض تعبیه شده است که بوسیله هر کدام می توان یکی از حرکات فیزیوتراپی انگشت را پیاده سازی نمود و با این روش دامنه حرکات قابل پیاده سازی را بدون محدودیت کرده است. از سوی دیگر برای کاهش خطر پذیری و خروج از دامنه حرکتی مجاز انگشت آسیب دیده، قید های حرکتی محدود کننده مرحله ای بصورت الکترونیکی و مکانیکی در سیستم ایجاد شده که خطر پذیری آنرا به صفر می رساند. تنظیم دامنه و محور حرکتی متناسب با انگشت از ویژگی هایی است که با توجه به قابلیت شخصی سازی بدون نیاز به تغییر اساسی و تنها با تنظیم دستی برای هر انگشت می تواند وجه تمایز مهمی برای سیستم باشد. همچنین سعی بر آن بوده که حداقل زمان برای آماده سازی و اتصالات روی انگشت لحاظ شود تا کاربردی بودن سیستم مد نظر قرار گیرد و تنها با قرار دادن و تنطیم دست و انگشت در محل مورد نظر آماده به کار شود. پس از آن الکترونیک و نیروی محرکه آن طراحی و ساخته شده که در این امر نیز از قطعات قابل اعتماد و همچنین موجود در بازار استفاده شده، از طرفی مفاهیمی همچون کنترل سرعت توسط کنترل کننده PID و انتخاب ضرایب مناسب با نرم افزار متلب و روش های موجود علمی در این پایان نامه برای سیستم مورد نظر بررسی می شود که در این مسیر ابتدا مقادیر واقعی موتور استفاده شده وارد نرم افزار شده و با ایجاد معادله مناسب برای آن تاثیر مقادیر متفاوت بر روی خروجی موتور مشاهده میشود و بهترین نتیجه در سیستم مورد استفاده قرار میگیرد. در انتهای این پایان نامه قسمت های مکانیک، الکترونیک، برنامه نویسی، تحلیل های متلب شبیه سازی و بررسی شده است همچنین سیستم بصورت عملی ساخته و تعدادی از حرکات فیزیوتراپی که معرفی می شود روی انگشت پیاده سازی و انجام شده و نتیجه حرکت مشاهده می شود.
کلیدواژه:توانبخشی، فیزیوتراپی، انگشت، ایمنی درمان، حرکات درمانی انگشت دست، سیستم توان بخشی
تاریخ دفاع: تابستان 1399
نام و نام خانوادگی: هاجر پناهنده
عنوان پایان نامه: ارائه يک روش تعیین سرخوشه كارآمد جهت توازن مصرف انرژی در شبکه های حسگر بی سیم مجهز به گره چاهک متحرک
رشته تحصیلی:مهندسی کامپیوتر- شبکه های کامپیوتری
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر مهدی اکبری
چکیده:
شبکه های حسگر بی سیم از تعداد زیادی گره حسگر که به صورت گسترده در نواحی دور از دسترس پراکنده می شوند، تشکیل شده است. محدودیت انرژی و تأخیر اساسی ترین چالش های پیش رو در این شبکه-ها هستند. همچنین، مسأله حفره انرژی منجر به کاهش غیریکنواخت انرژی در این شبکه ها می شود که این مسأله نیز، تأثیر بسیاری در عملکرد شبکه می گذارد. از جمله ایده های مطرح جهت حل این چالش ها، بهره-گیری از الگوریتم های خوشه بندی و گره چاهک سیار در شبکه است. هدف این پایان نامه، کاهش انرژی مصرفی و به حداقل رساندن تأخیر در شبکه می باشد. در این راستا، با بهره گیری از الگوریتم های فراابتکاری ذرات و فروشنده دوره گرد طرحی پیشنهاد می گردد که به شکل توأم به تعیین گره های سرخوشه و طراحی مسیر حرکت گره چاهک می پردازد. در الگوریتم پیشنهادی ابتدا، به خوشه بندی و تعیین نقش سرخوشه در هر خوشه می پردازیم. بدین منظور از دو عامل اساسی انرژی باقی مانده و تعداد همسایه های هر گره جهت انتخاب نقش سرخوشه بهره می بریم. سپس، یک گره چاهک سیار در شبکه حرکت کرده و داده های گره های سرخوشه را تجمیع می نماید. نتایج شبیه سازی حاکی از برتری ساختار پیشنهادی در مقایسه با الگوریتم LEACH، از نظر مصرف انرژی و تأخیر در ارسال داده ها می باشد.
در حالت کمترین تعداد خوشه، الگوریتم پیشنهادی 5/62% بهتر از الگوریتم LEACH می باشد.
کلیدواژه:شبکه های حسگر بی سیم، سرخوشه، خوشه بندی، گره چاهک متحرک، الگوریتم بهینه سازی ذرات، روش فروشنده دوره گرد
تاریخ دفاع: تابستان 1400
نام و نام خانوادگی:سید ابراهیم احمدی فروشانی
عنوان پایان نامه: بهبود تعاملات دادههای بلادرنگ در شبکههای اینترنت اشیا
رشته تحصیلی:مهندسی کامپیوتر- شبکه های کامپیوتری
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: جناب آقای دکتر احمد یوسفی
چکیده:
در چندین سال اخیر با رشد و پیشرفت بینظیر شبکه ها و تجهیرات هوشمند، تحقیقات فراوانی در راستای ارتقاء کیفیت و بهبود زندگی بشر متمرکز شده اند. یکی از جوانب حائر اهمیت این عرصه ، دسترسی سریع به اشیاء مختلف، و برنامه ریزی و مدیریت آنها از راه دور میباشد. اینترنت اشیاء زیرمجموعه جدیدی از شبکه های بی سیم بوده که برای بهبود این حوزه معرفی گردیده است. این شبکه ها از تعداد زیادی گره حسگر و یک یا چند گره تحت عنوان ریشه تشکیل شده که این گره ها قادرند وابسته به اهداف شبکه عمل خاصی را انجام دهند. پژوهش پیشنهادی بر تأمین و تضمین کیفیت سرویسدهی QoS این شبکه جدید متمرکز شده است . مبحث کیفیت در اینترنت اشیاء از دو دیدگاه قابل نقد و بررسی است. دیدگاه نخست در ارتباط با کاربردها مطرح است. اکثر کاربردهای اینترنت اشیاء، کاربردهای حساس و حائز اهمیتی بوده که مهمترین نیاز آنها تأمین و تضمین QoS اطلاعات ارسالی میباشد. دیدگاه دوم در ارتباط با ماهیت و شرایط شبکه مطرح است. اینترنت اشیاء از نظر خصوصیات و ویژگیها، شبکه هایی محدود و بسیار پرمخاطره هستند. وجود این محدودیتها باعث شده تا QoS خدشه دار شده و شبکه در تأمین نیازهای کیفی داده های ارسالی ناتوان باشد. ازاینرو تاکنون تحقیقات گستردهای در راستای بهبود این حیطه طراحی و معرفی شده اند. اگرچه هر یک از این پژوهشها به نوبه خود در بهبود مسیریابی و افزایش کیفیت سرویسدهی موفق بودهاند، ولی مطالعات انجام شده حاکی از آن است که همچنان برخی چالشها در ارتباط با این حوزه به قوت خود باقی است. از مهمترین این چالشها میتوان به نبود قابلیتی برای تضمین کیفیت دادههای ارسالی به ویژه داده های بلادرنگ، تأثیرات ناشی از عملکرد ایستایی رو شهای گذشته و سربارهای کنترلی اشاره نمود. برای بهبود این مسائل، د ر پژوهش پیشنهادی روشی تحت عنوان RRPQG-IoT مبتنی بر توسعه مسیریابی با رویکرد به تحلیل نیازهای کیفی دادههای ارسالی معرفی شده است. RRPQG-IoT یک روش سه گامی بوده به طوریکه در گام نخست بر اساس تحلیل نیازها و ضرورتها، فوریت دادههای ارسالی مشخص شده، در مرحله دوم کاندیدها ارزیابی و شرایط آ نها برای مشارکت در مسیریابیها مشخص شده و در مرحله سوم گره گام بعد انتخاب و مخابره داده ها انجام میشود. RRPQG-IoT بر پایه قابلیتهای حاصل از مراحل پیشنهادی خود به خوبی چالشهای تحقیقات گذشته را بهبود داده، کیفیت سرویس دهی را تضمین نموده و در ارتقاء کارایی اینترنت اشیا موفق بوده است. نتایج شبیه سازی با استفاده از cooja حاکی از برتری RRPQG-IoT پیشنهادی در مقایسه با تحقیقات مشابه است. این بهبود در مقایسه با رو شهای EEGR و LOADng به ترتیب برای دریافتهای موفق معادل 5.4 % و 12 %، برای تأخیر انتها به انتها معادل 8.9 % و 7.4 %، برای مصرف انرژی معادل 9.2 % و 6.4 %، و برای گذردهی شبکه معادل 5.9 % و 10.1 % بوده است.
کلیدواژه:سنتز سبز، نانوذرات اکسید مس، آنتی باکتریال، حذف رنگ
تاریخ دفاع: تابستان 1400
نام و نام خانوادگی:رضوان بیژنی
عنوان پایان نامه: سنتز بیولوژیکی و مشخصه یابی نانوذرات اکسید مس توسط عصاره سیب زمینی و پوست آن
رشته تحصیلی:کارشناسی ارشد آموزش زبان
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر امید طباطبایی
چکیده:
این مطالعه اثر آموزش فاصله ای و فشرده بر یاگیری حروف اضافه ی زبان آموزان ایرانی را مقایسه کرده است. برای نیل به این هدف، 50 شرکت کننده دختر ایرانی از بین بین سن 14 تا 16 سال انتخاب شده اند. شرکت کنندگان انتخاب شده از طریق روش نمونه گیری غیرتصادفی بر اساس آزمون آکسفورد انتخاب شدند. سپس شرکت کنندگان به طور تصادفی به دو گروه آزمایش تقسیم شدند: گروه فاصله ای و گروه فشرده. پس از آن، هر دو گروه پیش آزمون حروف اضافه داده اند. سپس بعضی از حروف اضافه به دو گروه آزمایش آموزش داده شد. در کلاس فشرده، حروف اضافه در پنج جلسه ی 60 دقیقه ای اموزش داده شدند. در کلاس فشرده حروف اضافه در یک جلسه فشرده 60 دقیقه ای تدریس شدند، در حالی که حروف اضافه به مدت سه جلسه کوتاه 20 دقیقه ای به گروه فاصله ای آموزش داده شدند. پس از آموزش، پس آزمون حروف اضافه از هر دو گروه گرفته شد وسرانجام داده ها با استفاده از آزمون های تی زوجی و تی مستقل تجزیه و تحیل شدند. نتايج به دست آمده حاكي از آن بود كه هر دو گروه در پس آزمون پیشرفت داشتند اما گروه فاصله ای نسبت به گروه فشرده عملکرد بهتری داشتند. در واقع بین پس ازمون دو گروه اختلاف معنا داري وجود داشت به نفع گروه فاصله ای. در نهایت، فواید آموزشی و پیشنهادات این تحقیق توضیح داده شدند.
کلیدواژه:آموزش فاصله ای، آموزش فشرده، حروف اضافه
تاریخ دفاع: تابستان 1398
نام و نام خانوادگی:امیر حسن قیطاسی
عنوان پایان نامه: پیاده سازی و ارزیابی الگوریتم فاخته برای انتخاب بهترین دسته ویژگی در تشخیص سرطان سینه در تصاویر حرارتی
رشته تحصیلی:مهندسی پزشکی – بیوالکتریک
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر عبدالحسین رضائی
چکیده:
سرطان سینه از شایع ترین دلایل فوت در میان زنان جهان می باشد. این حقیقت توجیه کننده ی تحقیقات برای رسیدن به تشخیص زود هنگام و نیز افزایش امید به زندگی بیماران است. تصویربرداری حرارتی (ترموگرافی) یک روش تصویربرداری غیرتهاجمی است که برای ضبط الگوهای حرارتی با استفاده از دوربین مادون قرمز (IR) جهت تشخیص زود هنگام سرطان سینه استفاده میشود. انتخاب ویژگی یکی از مراحل مهم در تشخیص سرطان سینه با استفاده از تصاویرحرارتی است. هدف از اجرای مرحله انتخاب ویژگی یافتن دسته ویژگی مناسب جهت افزایش دقت و سرعت انجام مراحل پردازش تصاویر حرارتی می باشد. در مرحله انتخاب ویژگی، ویژگی هایی وجود دارد که اثر کمتری دارند یا بار اطلاعاتی چندانی ندارند یا همپوشانی دارند.
عدم حذف این ویژگی ها مشکلی از لحاظ اطلاعاتی ایجاد نمی کند، ولی باعث می شوند که اطلاعات غیر مفیدی به همراه داده های مفید ذخیره شوند و همچنین بار محاسباتی را افزایش داده و ممکن است دقت و صحت را کاهش دهند در این پایان نامه از الگوریتم انتخاب ویژگی فاخته رای انتخاب بهترین دسته ویژگی در تشخیص سرطان سینه در تصاویر حرارتی استفاده شده است. در این روش، ابتدا ویژگی های تصاویر با استفاده از روش SFTA استخراج و سپس الگوریتم انتخاب ویژگی فاخته جهت انتخاب بهترین دسته ویژگی روی آنها اعمال می شود. در روش پیشنهادی از الگوریتم های طبقه بندی کننده ی درخت تصمیم گیری (DTree)، k نزدیک ترین همسایگی (kNN) و ماشین بردار پشتیبان (SVM) برای مرحله طبقهبندی استفاده میشود. برای پیاده سازی روش پیشنهادی، از پایگاه داده DMR.IR و نرم افزار MATLAB 2018 استفاده شده است. نتایج ارزیابی نشان می دهد که استفاده از روش پیشنهادی برای انتخاب ویژگی های تصاویر حرارتی سینه باعث بهبود صحت، حساسیت و دقت در تشخیص سرطان سینه می شود.
کلیدواژه:سرطان سینه، الگوریتم انتخاب ویژگی فاخته، تصاویرحرارتی، استخراج ویژگی و انتخاب ویژگی
تاریخ دفاع: پاییز 1399