چکیده پایان نامه های مقطع کارشناسی ارشد
- Show All
- گروه زیست شناسی
- گروه مهندسی برق
- گروه مهندسی پزشکی نوین
- گروه مهندسی شیمی
- گروه مهندسی کامپیوتر
نام و نام خانوادگی: فرزاد جعفریان
عنوان پایان نامه: ارائه مدلی ترکیبی مبتنی بر بلاکچین در خانه هوشمند برای بهبود سرعت و امنیت
رشته تحصیلی: مهندسی کامپیوتر -شبکه های کامپیوتری
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما:دکتر سعید نصری
چکیده: رشد روزافزون و پررنگ شدن نقش اینترنت در زندگی بشر، رخدادهای جدیدی را رقم زده است که فرآیند انجام کارها را به شکل جدیدی تغییر داده است. اتصال کاربران به اینترنت و تبادل اطلاعات، ارتباط اشیا از طریق حسگرها، شبکهای از اشیا ایجاد کرده است که در هر زمان و مکانی اتصال و ارتباط بین اشیا را فراهم آورده است. امروزه اینترنت اشیا موجب تسهیل توسعهی برنامههای جدید در زمینههای مختلف و بهبود برنامههای موجود ثبت شده است. برخورداری از فناوری مدرن اینترنت اشیا یکی از شاخصهای توسعه و رشد اقتصادی در کشورها محسوب میشود که یکی از مصادیق آن شهرهای هوشمند میباشد.
به تازگی فناوری بلاکچین توجهات زیادی را در میان مالکان صنایع مختلف به خود جلب کرده است. با توجه به اینکه اینترنت اشیا شاهد رشد نمایی در پژوهش و صنایع بوده اما هنوز هم از جانب نقاط ضعف امنیتی و محرمانگی رنج میبرد. بلاکچین اخیرا به منظور ارائه امنیت و محرمانگی در سیستمهایی با توپولوژیهای مشابه اینترنت اشیا مورد استفاده قرار گرفته است. با این وجود روشهای بلاکچین اغلب از دیدگاه محاسباتی، پرهزینه بوده و شامل سربار پهنای باند و تاخیرهای بالایی میشوند که برای سیستمهای اینترنت اشیا مناسب نیستند. بنابراین باید در پی روشی ترکیبی بود که بتوان بر این مشکلات فایق آمد.
مديريت شبكههای كامپيوتری يكي از مسايل مهم و موثر در علم شبكه است. چالشهايي چون برقراری ارتباط امن، پايدار و كارا باعث گرديده است تا توجه بسياری از پژوهشگران را به خود جلب كند. روشهای بسياری به منظور بهبود مديريت شبكههای كامپيوتری ارائه شدهاند اما به دلیل عدم تطبیق با ساختار شبکه، عدم در نظر گرفتن تمامی فاکتورهای تاثیرگذار و همچنین هزینه های بالای زمانی و مالی نتوانستهاند كارايي لازم را داشته باشند.
برای دستیابی به کارایی بالا و نشان دادن محدودیتهای موجود، معماری پیشنهادی در این پایان نامه به دو بخش شبکه هسته و شبکه حاشیه تقسیم شده است. از طریق طراحی یک معماری ترکیبی، معماری پیشنهادی در این پایان نامه هر دو خصوصیت معماری های شبکه ی توزیع شده و متمرکز را شامل می شود. در این پایان نامه همچنین شماتیک اثبات کار برای تضمین امنیت و شخصی سازی ارایه می شود.
کلیدواژه: مدلی ترکیبی، بلاکچین، خانه هوشمند، بهبود سرعت ، امنیت
تاریخ دفاع: تابستان 1399
نام و نام خانوادگی: محمد فتحی
عنوان پایان نامه: ساخت و مشخص هیابي داربست زیست سازگار نانو الیاف آلوئه ورا/ پلیمر آب دوست پلي وینیل الکل / پودر تتراسیکلین جهت استفاده در مهندسي بافت
رشته تحصیلی: کارشناسي ارشد رشته مهندسي شیمي -نانوفناوری
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما:دكتر علیرضا علافچیان
چکیده:گیاه آلوئه ورا منبع خوبی از پل یمر های طبیع ی است كه با استفاده از دیگر مواد بیولوژیكی برای برنامه های مهندسی بافت بطور گسترده مورد بررسی قرار می گیرد. عصاره های پلی مری آلوئه ورا به علت مزایای متعددی مانند تجزیه زیستی، نفوذ پذیری اكسیژن، عمل آنتی اكسیدانی و تكثیر و بازسازی سلولی، به عنوان مواد زیستی در مهندسی بافت استفاده می شود. آلوئه ورا دارای اثرات ضد التهابی، خواص بهبود دهنده زخم، ضد باكتری، ضد ویروس، ضد قارچی و اثرات آنتی اكسیدانی می باشد. جهت بافت داربست از پلیمر سنتزی پلی وینیل الكل (PVA) كه دارای استحكام مكان یكی بالا و همچنین شباهت زیاد آن به ECM دارد استفاده می شود. ماتریكس خارج سلولی (ECM) شبكه ای از گلیكوپروتئینها و سلولها است كه پیرامون سلولها را در بر میگیرد. این ماده ژله مانند از گلیكوزآمینوگلیكان ها، گلیكوپروتئین ها، مایع بافتی و گاهی از فیبروبلاست های استروما ساخته شده است. همچنین از پودر تتراسی كلین بدلیل خاص یت آنتی بیوتیک در داربست استفاده شده است. از اینرو نسبت های مختلفی از پودر آلوئه ورا و پلی وی نیل الكل و پودر تتراسی كلین با غلظت ها ی مختلف فراهم
شد و در فرآیند الكتروری سی مورد استفاده قرار گرفت. در نهایت پس از انجام الكتروریسی این تركیب پلیمری و نتایج بدست آمده، بدلیل ی كدست بودن، بدون بید بودن و قطر كم ال یاف برابر 7 / 181 نانومتر در تركیب نانو
الیاف ( to PVA2 % ) Aloe vera/Tetracycline 40 % PVA/ 60 % انتخاب شد. تست ها ی مختلف بر روی نمونه ها انجام گرفت. مشخصه ی ابی الیاف داربست توسط FTIR جهت بررسی گروه های عامل ی داربست نشانگر وجود قله های مشخصه آلوئه ورا) AV (، تتراسیكلین) TCH (، و پلیمر پلی وینیل الكل (PVA) در نمونه های مورد بررسی است. همچنین تست XRD جهت بررس ی میزان بلورینگی داربست انجام شد كه پس از اندازه
گیری در زاویه 55 / 18 = 2θ شدت پیک 446 را در نمودار نمونه مذكور نشان داد. در تست استحكام جهت بررسی میزان استحكام كششی داربست كه با افزودن بیشتر پلیمر آلوئه ورا در نمونه مذكور، كاهش محسوس استحكام مكانیكی داربست را بدنبال داشت. در ادامه تست تعیین زاویه تماس انجام شد كه زاویه تماس نمونه مورد نظر 281 / 56 بدست آمد. پس از انجام تست های مذكور و مشخص شدن شرایط مناسب داربست، جهت آزمون آنتی باكتریایی با استفاده از روش انتشار دیسک بر روی داربست انجام گرفت كه پس از اندازه گیری قطر هاله عدم رشد باكتری، نمونه داربست دارای خاصیت آنتی باكتریایی بیشتری بود و این افزایش قطر هاله عدم رشد باكتری، بر روی باكتری های گرم مثبت بیشتر از باكتری های گرم منفی می باشد. با جمع بندی مطالب فوق می توان نتیجه گیری كرد كه داربست متشكل از پودر آلوئه ورا، پودر تتراسی كلین و پلی وی نیل الكل گزینه مناسب ی جهت انجام كشت سلولهای اپ یتلی ال می باشد.
کلیدواژه:مهندسی بافت، الكتروریسی، داربست زیست سازگار، پودر آلوئه ورا، پودر تتراسیكلین، پل ی و ینیل الكل
تاریخ دفاع: آبان 1399
نام و نام خانوادگی: علی بگدلی
عنوان پایان نامه: طراحی و شبیه سازی یک واحد محاسبه و منطق چند لایه موثر در فناوری اتوماتای سلولی کوانتومی
رشته تحصیلی: مهندسی برق – الکترونیک
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما:دکتر عبدالحسین رضائی
چکیده: فناوری QCA یک فناوری جدید در مقیا س نانو است. مدارهایی با فناوری QCA تفاوتهای چشمگیر ی در مساحت، تاخیر و توان مصرفی نسبت به فناوری CMOS دارند. به همین دلیل طراحی مدارها در فناور ی QCA با این خصوصیات منحصر به فرد میتواند تحول بزرگی در حوزه علم الکترونیک و کامپیوتر ایجاد نماید.
واحد محاسبه و منطق ( ALU) بخش اساسی واحد پردازش مرکزی (CPU) کامپیوتر میباشد. این واحد عملیات ریاضی (مانند جمع،ضرب و…) و نیز عملیات منطقی روی دادهها دارد. از طرفی بهترین شیوه برای کاهش انرژی
تلف شده در طراحی مدارها به ویژه در حوزه علم کامپیوتر استفاده از منطق برگش تپذیر میباشد. هدف این پایا ننامه طراحی واحد محاسبه و منطق جدید با استفاده از فناوری QCA میباشد. در این پایاننامه چهار طر ح
جدید برای پیادهسازی واحد محاسبه و منطق QCA ارائه میگردد که طرحهای پیشنهادی توانایی اجرا و محاسبه 4 عمل AND ، XNOR ، XOR و جمع کردن را دارد. طر حهای پیشنهادی با استفاده از نرم افزار QCA Designer
نسخه 3 / 0 / 2 شبیهسازی شده اند. نتایج شبی هسازی نشان میدهد که طرح پیشنهادی اول شامل 1039 سلول و مساحت 06 / 2 میکرومتر مربع و تاخیر کلاک 4 است. طرح پیشنهادی دوم شامل 651 سلول و مساحت 59 / 1 میکرومتر مربع و تاخیر کلاک 4 است. طرح پیشنهادی سوم شامل 427 سلول و مساحت 88 / 0 میکرومتر مربع و تاخیر کلاک 3 است. طرح پیشنهادی چهارم شامل 263 سلول و مساحت 36 / 0 میکرومتر مربع و تاخیر کلاک 2 میباشد. مدارهای واحد محاسبه و منطق ارائه شده نسبت به کارهای پیشین از لحاظ معیارهای ارزیابی مدارهای برگش تپذیر نظیر تعداد سلول، مساحت مورد نیاز، پیچیدگی، هزینه کوانتومی، هزینه، تعداد ورودی ثابت و
خروجی اضافه بهبود قابل قبولی را نشان میدهند .
کلیدواژه:QCA ، واحد محاسبه و منطق، منطق برگشت پذیر
تاریخ دفاع: بهار 1400
نام و نام خانوادگی:فائزه سادات سنبلستان
عنوان پایان نامه: بهبود مسیریابی در شبکههای بین خودرویی با استفاده از الگوریتم پیشنهادی مبتنی بریادگیری
رشته تحصیلی: مهندسی کامپیوتر -شبکه های کامپیوتری
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر مهدی اکبری
چکیده: شبکه های بین خودرویی یک بستر جذاب برای حمل و نقل هوشمند ارائه می دهند یکی از پروتکلهای مسیریابی شناخته شده در شبکههای بین خودرویی، پروتکل مسیریابی AODV است. اعمال این پروتکل مسیریابی بر روی شبکههای بین خودرویی نیز دارای مشکلاتی است که با افزایش مقیاس شبکه و تعداد گرهها، تعداد پیامهای کنترلی در شبکه افزایش مییابد. پروتکل مسیریابی AODV برای انتخاب مسیر از معیار کمترین تعداد گام در مسیر استفاده میکند که باعث کاهش کارایی شبکه و عدم انتخاب مسیرهای پایدارتر میشود. در این تحقیق دو روش برای مسیریابی ارائه شده است که تا حدودی مشکلات ذکر شده را بهبود میدهند. روش پیشنهادی اول یک روش مبتنی بر خوشهبندی است که برای کاهش تعداد پیامهای کنترلی پیشنهاد شده است.روشپیشنهادی دوم برای حل مشکل انتخاب مسیر ارائه شدهاند که با استفاده از الگوریتم بیزین این مشکل را حل نمودهایم. معیارهای که برای ارزیابی عملکرد این روشها استفاده شده افزایش نرخ تحویل بسته وکاهش نرخ گم شدن بسته و میانگین تاخیر انتها به انتها میباشد. زمانی که ما این ارزیابی ها را انجام میدهیم روش پیشنهادی میانگین تاخیر انتها به انتها نسبت به روش پایه 1درصد تاخیر کمتری دارد. و زمانی که نرخ تحویل بسته را محاسبه میکنیم به میزان 8 درصد روش پیشنهادی نسبت به روش پایه افزایش مییابد و نرخ گمشدن بسته را که محاسبه میکنیم به میزان 20 درصد الگوریتم پیشنهادی نسبت به روش پایه کاهش مییابد.
کلیدواژه: شبکه های بین خودرویی، الگوریتم بیزین، پروتکل AODV، افزایش نرخ تحویل بسته، کاهش نرخ گمشدن بسته، میانگین تاخیر انتها به انتها.
تاریخ دفاع: پاییز 1399
نام و نام خانوادگی:سپیده فرخی پور
عنوان پایان نامه: تشخیص بیماری رتینوپاتی دیابتی از روی تصاویر شبکیه چشم مبتنی بر استخراج ویژگی¬های محلی و آماری و کاربرد ماشین بردار پشتیبان
رشته تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته مهندسی پزشکی- بیوالکتریک
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر سعید نصری
چکیده: رتینوپاتی دیابتی بهعنوان یکی از بیماریهای مهم در چندین دهه اخیر برشمرده میشود. رشد جوامع و تغذیه ناسالم، منجر به دیابت و در ادامه رتینوپاتی دیابتی در شبکیه چشم میشود. پخش گسترده این بیماری می تواند منجر به از دست دادن بینایی افراد شود. لذا ایجاد یک سیستم تشخیص هوشمند پزشکی در این بیماری، مسئلهای مهم و حیاتی برشمرده میشود. در این تحقیق، یک روش هوشمند مبتنی بر اصول پردازش تصویر همراه با بینایی ماشین، یادگیری ماشین و تحلیل دادهکاوانه ارائهشده است. رهیافت پیشنهادی دارای چهار بخش اصلی شامل پیشپردازش، تقطیع، استخراج ویژگی با ترکیب الگوریتمهای تحلیل مؤلفه اصلی همراه با بُعد فرکتال مبتنی بر چولگی و کشیدگی، طبقهبندی با ماشین بردار پشتیبان است. در بخش طبقهبندی، دو کلاس اصلی بیمار و غیر بیمار ایجاد میگردد. نتایج حاصل نشان میدهد که دقت رویکرد پیشنهادی 24/98درصد با حساسیت 84درصد و نرخ اختصاصیت 96/88درصد است. الگوریتم پیشنهادی این پژوهش دارای برتری در شاخص دقت بهاندازه 72/3درصد نسبت به مقاله پایه ارائهشده در سال 2017 میباشد.
کلیدواژه: رتینوپاتی دیابتی، پردازش تصویر، فرکتال، ماشین بردار پشتیبان
تاریخ دفاع: پاییز 1398
نام و نام خانوادگی:ریحانه خیام عابد
عنوان پایان نامه: بررسی نقش modified-mRNA اختصاصی برای Nkx2.2 بر روی تمایز سلولهای بنیادی به رده اولیگودندروسیت
رشته تحصیلی: کارشناسی ارشد زیست شناسی گرایش سلولی و مولکولی
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر فرشاد همایونی مقدم
چکیده:
مقدمه: ژندرمانی امروزه به عنوان یک روش درمانی موثر مطرح شده است و تحقیقات در زمینه ارائه روشهای ایمنتر برای ژندرمانی رو به توسعه میباشند. از طرفی سلولدرمانی نیز یک روش درمانی جدید و در حال گسترش میباشد. تلفیق دستکاری ژنتیکی ایمن و سلولدرمانی منجر به ارائه روشهای جدیدتر درمانی خواهد شد که در آنها میتوان سلولهای مورد نیاز برای ترمیم بافتها را در خارج از بدن تولید نموده و سپس به بدن پیوند زد. ژنهای بسیاری میتوانند برای این منظور مورد استفاد قرار بگیرند. در این مطالعه ما ژن Nkx2.2 را انتخاب کردهایم که به دلیل نقش آن در تمایز اولیگودندروسیتها، تحریک رشد زوائد نورونی، بازسازی غلاف میلین و همچنین امکان کاربرد آن در تولید سلول پیشساز اولیگودندروسیتی (OPC) در آزمایشگاه قابلیتهای فراوانی دارد. جهت القاء تمایز سلولهای بنیادی پیشساز عصبی به اولیگودندروسیتها، روشهای متنوعی با کاراییهای متفاوت وجود دارد که عمدتا در آنها از حاملهای ویروسی و غیرویروسی، ریزمولکولها و پروتئینهای القاگر استفاده میشود. اما عدم کارآمدی کامل هرکدام از این روشها مانع از تولید مطلوب آزمایشگاهی سلولهای اولیگودندروسیت به منظور مصارف درمانی شده است. یکی از راهکارهای رفع این چالش، استفاده از In Vitro Transcribed modified mRNA (ivt-mmRNA) جهت القای مستقیم بیان پروتئین در سلول بدون دستکاری ژنتیکی میباشد. بنابراین در این مطالعه برای اولین بار از ivt-mmRNA جهت افزایش بیان فاکتورهای رونویسی و در نتیجه القای تمایز سلولهای بنیادی عصبی موشی (mNSC) به رده اولیگودندروسیت استفاده شد.
روشها: ابتدا به منظور رفع چالشهای پیش رو در واکنش IVT و دستیابی به ivt-mmRNA با کیفیت و همچنین بررسی کارایی دقیق این ابزار در القاء بیان پروتئین، ivt-mRNA-EGFP (EGFPIVT) در شرایط آزمایشگاه ساخته شد. سپس سلولهای HEK293T و mNSC توسط mmRNA تولید شده ترانسفکت شدند و بیان EGFP در آنها مشاهده شد. در مرحله بعد ivt-mmRNA-Nkx2.2 (Nkx2.2IVT) سنتز و پس از ترانسفکشن به سلولهای HEK293T، کارایی آن جهت بیان پروتئین Nkx2.2 سنجیده شد. در قسمتی دیگر از مطالعه، جهت بررسی اثر Nkx2.2IVT در القاء تمایز به سلولهای اولیگودندروسیت، سلولهای mNSC توسط Nkx2.2IVT ترانسفکت شدند. بعلاوه جهت مقایسه اثر توام آن با سایر فاکتورهای رونویسی مهم در القاء تمایز به رده اولیگودندروسیتی، Olig2IVT و Sox10IVT نیز بکار برده شدند و اثر ترکیبی آنها همراه با Nkx2.2IVT نیز ارزیابی شد. بدین منظور سلولهای mNSC در حالتهای مختلف از جمله تکسلولی چسبیده و سوسپانس (adherent and suspended single cell)، و نوروسفیر چسبیده و سوسپانس (adherent and suspended neurospheres) ترانسفکت شدند.
نتایج: نتایج نشان داد که 41 درصد از سلولهای mNSC ترانسفکت شده با Nkx2.2IVT طی مدت 14 روز به اولیگودندروسیتهای بالغ تمایز پیدا کردند. نکته قابل توجه دیگر اینکه اگر چه گروه ترانسفکت شده با Olig2IVT+Sox10IVT+Nkx2.2IVT درصد بالاتری (65 درصد) از تمایز به سلولهای اولیگودندروسیت را نشان میدهد اما همچنان درصد موفقیت Nkx2.2IVT به تنهایی نیز قابل قبول است. همچنین ترانسفکشن با Nkx2.2IVT علاوه بر القای تمایز به اولیگودندروسیت، باعث القای تمایز به نورون (36درصد) نیز شد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان میدهد که القای تمایز با استفاده از ترنسفکشن Nkx2.2IVT، یکی از بهترین روشهای القاء تمایز و تولید اولیگودندروسیت و نورون با هدف مصارف بالینی در آسیبهای عصبی که نیاز همزمان به نورون و اولیگودندروسیت دارند، میباشد.
کلیدواژه: ژندرمانی، سلولدرمانی، ivt-mmRNA، Nkx2.2، سلول بنیادی عصبی موشی، سلول پیشساز اولیگودندروسیت، اولیگودندروسیت.
تاریخ دفاع: پاییز 1398
نام و نام خانوادگی: سارا ثابت
عنوان پایان نامه: مقایسه نتایج کلینیکی افراد نابارور کاندید ICSI با استفاده از مدل Capillary-cumulus oophorus درمقابل روش معمول
رشته تحصیلی: کارشناسی ارشد زیست شناسی گرایش سلولی و مولکولی
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما:دکتر مرضیه تولائی – دکترمحمدحسین نصراصفهانی
چکیده: امروزه در کشورهای توسعه یافته، 2-4 درصد از کل تولدها حاصل استفاده از روشهای کمک باروری است. یکی از دغدغه های محققان برای درمان ناباروری با فاکتورهای مردانه یافتن بهترین روش برای انتخاب اسپرم با کیفیت بهتر، جهت تزریق اسپرم به داخل تخمک ICSI می باشدکه بهمنظور بهبود نتایج ICSI تاکنون روشهای متعددی جهت جداسازی اسپرمها مورد استفاده قرارگرفته است. ازآنجاکه در بارداری طبیعی وجود لایه های اطراف تخمک ازجمله کومولوس اووفروس ها بهعنوان یک سد انتخاب طبیعی عمل کرده و مانع ورود اسپرم یرطبیعی به درون تخمک میگردد، به نظر میرسد که سلولهای کومولوس اووفروس میتوانند در انتخاب اسپرم نقش داشته باشند. در این مطالعه از سلولهای کومولوس اووفروس تخمک جهت انتخاب اسپرم طبیعی ستفادهشده و نتایج کلینیکی آن در بیماران کاندید روش ICSI باحالت روتین جداسازی اسپرم که روش گرادیانت شیب لطت GC است، مقایسه شده است.
روش کار
مطالعه حاضتر، بر روی 047 زوج نابارور کاندید روش ICSI – که به مرکز باروری و ناباروری اصتفهان در طی یک سال مراجعه کرده بودند، انجام شتتد که 75 زوج برای گروه مطالعه CC/DG و 79 زوج برای گروه کنترل در نظر گرفته شدند. درگروه مطالعه پس از آماده سازی نمونه های اسپرمی، تخمکهای همسر فرد تخمک های خواهری( به دو گروه تقسیم شد. یک گروهDGC با استتفاده از استپرم های شتستشو شده با روش گرادیانت شیب لظت و گروه دیگر CC، اسپرم ها پس از عبور از لایه های کومولوس اووفروس به داخل تخمک ها تزریق شتتتدند. برای مقایستتته دقیقتر نتایج، یک گروه کنترل شامل افرادی که رضایت به شرکت در این طرح نداشته اما اجازه دادند از اطلاعات پرونده آنها استفاده شود، درنظر گرفته شد.
برای این گروه نیز تخمک ها با استپرم های شتستتشو شده با روش گرادیانت شیب لظت تزریق شد. 03 تا 09 ساعت پس از تزریق میزان لقاح و 9 روز بعد کیفیت جنینها بین دو گروه موردقیاس قرار گرفت. انتقال جنین بر استتتاس بهترین کیفیت در هر گروه صورت گرفت. همچنین در این مطالعه میزان حاملگی، لانه گزینی و سقطجنین نیز بررسی شد. بهعلاوه برای هر نمونه استپرمی میزان آستیب DNA به روش TUNEL و همچنین میزان کمبود پروتامین اسپرم با استفاده از رنگآمیزی CMA3 نیز بررسی شد.
نتیجه گیری
با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه میتوان از سلولهای کومولوس اووفروس به عنوان یک روش نوین و مؤثر جهت افزایش میزان لقاح و دستتیابی به جنینهای باکیفیت استفاده کرد. امید است در آینده مطالعات بیشتری در این زمینه انجام گردد.
کلیدواژه:کومولوس اووفروس، میکرواینجکشن، انتخاب اسپرم
تاریخ دفاع: زمستان 1398
نام و نام خانوادگی: سحر سیاوشی
عنوان پایان نامه: ردیابی مسیردر ربات چهارچرخ مکانوم با استفاده از کنترل کننده پیش بین مدل تابعی
رشته تحصیلی: کارشناسی ارشد زیستشناسی -علوم سلولی مولکولی
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما:دکتر کیانوش درمیانی
چکیده:
مقدمه: فاکتور رشد شبه انسولین 1 انسانی پلی پپتیدی غیرگلیکوزیله است که دارای 70 اسیدآمینه و سه باند دی سولفید درون زنجیره ای می باشد. IGF-1 واسطه اصلی رشد هم در دوران جنینی و هم در دوران پس از تولد است. تا به امروز مطالعات زیادی انجام شده که در آن ها گونه های جدیدی از IGF-1 نوترکیب با هدف افزایش پایداری، فعالیت و در نتیجه اتصال بهتر یه گیرنده تولید شده است. مشکل اصلی در تولید IGF-1 نوترکیب کمبود بازده تولید این پروتئین، خالص سازی پیچیده و هزینه بالای تولید آن می باشد.
مواد و روشها: در این مطالعه دو حامل بیانی طراحی و ساخته شدند. در حامل بیانی اول دو کاست بیانی در دو جایگاه کلونینگ حامل pET-Duet کلون شدند. یکی از کاست ها جهت بیان پروتئاز TEV (Tobacco etch virus) محلول متصل به برچست GST تحت کنترل پروموتر tac طراحی گردید. کاست دوم برای بیان یک پروتئین همجوش تحت کنترل پروموتر T7 طراحی شد که به ترتیب شامل توالی برچسب حلالیت تیرودوکسین متصل به یک جایگاه برش پروتئاز TEV و پروتئین IGF-1 دارای برچسب هگزا هیستیدین (Trx-rsTEV-6Histag-IGF-1) بود. این حامل pET-Duet (1X) نامیده شد. در حامل بیانی دوم علاوه بر کاستهای ذکر شده کپی دیگری از کاست IGF-1 بعد از کاست اول کلون شد به گونه ای که یک توالی واسط (Linker) به نام ZY ما بین دو توالی بیانی IGF-1 قرار گیرد. این حامل pET-Duet (2X*) نامیده شد. میزان بیان پروتئین توسط حامل اول در دو سویه Shuffle و Rosetta-gami مقایسه شد و با توجه به برتری مشاهده شده در اشرشیا کلی Shuffle، برای ادامه آزمایش ها این سویه مورد استفاده قرار گرفت. سپس شرایط بهینه برای بیان TEV پروتئاز و پروتئین همجوش Trx-rsTEV-6Histag-IGF-1 در سویه Shuffle به دست آمد. همچنین میزان بیان پروتئین IGF-1 توسط دو حامل در سویه Shuffle در شرایط بهینه بیان با هم مقایسه شد.ند. پس از آن به منظور خالص سازی پروتئین نوترکیب IGF-1 از یک روش ساده و تک مرحله ای با استفاده از رزین نیکل استفاده شد. به علاوه نتیجه حاصل از وسترن بلات با استفاده از آنتی بادی اختصاصی IGF-1، صحت پروتئین تولید شده را تایید کرد و در نهایت عملکرد IGF-1 با توجه به اثر آن بر روی میزان تکثیر سلول های NIH3T3 و میزان گسترش کومولوس های گاوی ارزیابی شد.
نتایج و بحث: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که TEV پروتئاز به خوبی جایگاه برش اختصاصی خود را بین Trx و IGF-1 در سلول های هر دو سویه شناسایی و هضم کرد. با این حال، میزان بیان و عملکرد این پروتئاز در دو سویه باکتریایی تفاوت قابل توجهی را نشان داد. TEV پروتئاز در سویه Shuuffle به میزان بیشتری نسبت Rosetta-gamiبیان شد و به شکل مؤثری پروتئین همجوش را برش داد بطوریکه تقریبا تمام IGF-1 را پس از تولید از برچسب Trx جدا کرد. در مقابل در سویه Rosetta-gami نه تنها میزان بیان TEV پروتئاز به مراتب کمتر بود بلکه میزان فعالیت برشی آن در مقایسه با پروتئین تولید شده در سویه Shuuffle ضعیف تر بود بطوریکه بخش عمده پروتئین IGF-1 پس از تولید همچنان به Trx متصل باقی ماند. در نتیجه سویه Shuffle به عنوان سویه بیانی برتر در این مطالعه انتخاب شد و شرایط بهینه بیان IGF-1 در این سویه بدست آمد که عبارت بود از غلظت 1/0 میلی¬مولار IPTG در دمای 30 درجه سانتی گراد برای مدت زمان 6 ساعت. فعالیت بیولوژیک IGF-1 نوترکیب با توجه به تاثیر آن بر تکثیر سلول¬های NIH3T3 و گسترش کومولوس های گاوی در مقایسه با یک نمونه IGF-1 تجاری ارزیابی شد. نتایج نشان داد که این پروتئین از لحاط عملکرد بیولويیک همانند نمونه استاندارد فعال می باشد.
نتیجه گیری: در این مطالعه یک روش کارامد برای تولید پروتئین IGF-1 نوترکیب به فرم محلول و فعال در سلول های باکتریایی سویه Shuffe ارائه شد که در آن پروتئین تولیدی در نهایت با یک روش ساده و مقرون به صرفه بدون هیچ برچسب حلالیتی با استفاده از رزین نیکل از سلول های باکتریای خالص سازی شد.
کلیدواژه: فاکتور رشد شبه انسولین 1 انسانی، پروتئاز TEV، سویه بیانی Shuffle، پروتئین نوترکیب
تاریخ دفاع: پاییز 1398
نام و نام خانوادگی: مهدی ترکان
عنوان پایان نامه: بهبودحساسیت فرستنده های نوری درشبکه ماهوارهایی در فرکانس های بالا
رشته تحصیلی: کارشناسی ارشد مهندسی برق – مدارهای مجتمع الکترونیک
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر عبدالحسین رضائی
چکیده:سرویس های بین ماهواره ای همواره در ارتباط بین چند ماهواره با هدف افزایش نرخ بیت به حدود چندین گیگا بایت در ثانیه و همچنین کاهش پایانه های زمینی بکار میرود، این ارتباط می تواند در انواع مختلف مدارات LEO,MEO, بکار روند. .با توجه بهاین که در سیستم های ماهوارهایی نویز اهمیت بسیار مهمیدارد وعوامل بسیار زیادی میتواند بر روی فرستنده وگیرنده اثر بگذارد باید مقدار SNR که یک شاخص برای سنجش سرعت داده هااست و به آن معناست که توان سیگنال اصلی به توان نویز به چه میزان است را بهبود دهیم . هرچهاین تناسب بیشتر باشد قطعا کیفیت داده که از آن استفاده میکنید هم بهتر خواهد بود. در سیستم های ماهوارهایی برای کاهش این مقدار نویز باید اجزای فرستنده وگیرنده وکانال ارتباطی را بهینه کنیم .با استفاده از کلید تغییر فاز دیفرانسیل و طرح مالتی پلکسینگ تقسیم فرکانس متعامد میتوان این مقدار SNR را افزایش دهیم . در این مقاله به بهینه سازی کانال OWC میپردازیم وبیشترین مقدار ایجاد نویز در کانال ارتباطی صورت میگیرد وبرای بهینه کردن SNRباید یکی به توان اهمیت دهیم ودیگری فاصلهایی که میخواهیم اطلاعات را بفرستیم وباید ببینیم که اطلاعاتی که از لیزر فرستاده میشود در چه توان ودر چه فاصلهایی بیشترین SNRدارد.
کلیدواژه: ارتباطات بی سیم نوری
تاریخ دفاع: زمستان 1399
نام و نام خانوادگی: نوید علی محمدی
عنوان پایان نامه: طراحی و بهینه سازی GSHE_STT RAM با استفاده از اتصالات سوئیچینگ نوری
رشته تحصیلی: کارشناسی ارشد مهندسی برق – مدارهای مجتمع الکترونیک
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر زهرا اعلائی
چکیده:در زمینه های رایانش کوانتومی فناوری اسپینترونیک به دلیل استفاده همزمان از درجه اسپین و بار الکترون برای حمل و ذخیره اطلاعات، در صنعت حافظه ها بسیار مورد توجه قرار گرفته است. این فناوری برای انتقال و ذخیره ذرات اسپین از سلول تونل مغناطیسی که به اختصار MTJ نام دارد بهره می گیرد. با قرار گرفتن مجموعه ای از سلول های تونل مغناطیسی در یک مدار الکتریکی یک سلول حافظه به نام STT RAM و در حالت بهینه شده توسط سلول تونل مغناطیسی اثر هال بزرگ اسپین به نام GSHE STT RAM ساخته می شوند. حافظه اثر هال اسپین GSHE STT RAM با ویژگی دسترسی تصادفی به اطلاعات، به عنوان یکی از جذابترین کاندیداها برای حافظه غیر فرار در آینده پدیدار شده است. مزیت این نوع حافظه ها عبارت است از سرعت بالا در عملیات خواندن (حافظه ایستا)، چگالی بالا (حافظه پویا) و غیر فرار بودن (حافظه فلش). ازآنجاکه افزایش تعداد سلول های حافظه در GSHE STT RAM باعث جاری شدن جریان الکتریکی پنهانی در مسیرهای نقل و انتقال داده ها در یک سلول حافظه می گردد، در این پایاننامه یک سلول تونل مغناطیسی با اثر هال نوری OGSHE MTJ طراحی و ارائه شده است. در مدار سلول پیشنهادی از جریان نوری استفاده شده است که توسط ماده توپولوژیک به اثر هال نوری تبدیل می شود و به جای جریان الکتریکی در جهت ذخیره و انتقال داده ها در یک سلول حافظه مورد استفاده قرار می گیرد. در این کار دو تحریک نوری در رنج ماکروویو با فرکانس (GHz) و مادون قرمز با فرکانس (THz) به کار رفته است که برای تقویت سوئیچ سلول تونل مغناطیسی از نوع PMTJ در فنّاوری nm60 و nm5 مورد استفاده قرار گرفته اند و توسط نرمافزار 2008_A- Hspice شبیه سازی شده است. با توجه به نتایج به دست آمده میزان مصرف توان در سلول مغناطیسی اثر هال نوری پیشنهادی بهاندازهی 82 درصد میکرو وات نسبت به سلول حافظه ارائه شده در کارهای گذشته بهبود یافته است. همچنین مدت زمان کل انجام عملیات نوشتن در سلول حافظه پیشنهادی به اندازه 96 درصد نسبت به کارهای گذشته کاهش یافته است. مدار حافظه GSHE STT RAM با دو تحریک نوری و اتصالات سوئیچینگ نوری طراحی شده است. سپس، بمنظور ذخیره دو بیت اولیه مورد تست و شبیه سازی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده از سلول جدید حافظه نوری در مقایسه با مدارهای مختلف حافظه ای که با استفاده از فنّاوری CMOS و سلول تونل مغناطیسی ساده اثر هال با تحریک جریان الکتریکی و همچنین حافظه بر پایه سلول تونل مغناطیسی نوری جدید (HDS) طراحی شدهاند، دارای زمان نوشتن ps/bit 6/0و همچنین دارای انرژی نوشتن mj301 بر بیت است. استفاده از مدار و سلول مغناطیسی نوری می تواند به عنوان یکی از راههای افزایش سرعت پردازش و کاهش مصرف توان در کاربردهای توان پایین مورد توجه تحقیقات آتی قرار گیرد.
کلیدواژه:سلول تونل مغناطیسی اثر هال نوری OGSHE MTJ ، حافظه ایستا، حافظه پویا، فنّاوری CMOS، حافظه GSHE STT RAM، ماده توپولوژیک، پالس ماکروویو، پالس مادون قرمز.
تاریخ دفاع: زمستان 1398