چکیده پایان نامه های مقطع کارشناسی ارشد

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

نام و نام خانوادگی:  شهریار شیرانی
عنوان پایان نامه:  طراحی كنترل‌كننده پيشبين مقاوم برای سيستم‌های غيرخطی درحضور عدم قطعيت مدل و پياده‌سازی برای فرآيند چهار تانک
رشته تحصیلی:  مهندسی برق – کنترل
مقطع تحصیلی:  کارشناسی ارشد ناپیوسته
استادراهنما:  دکتر مسعود عسکری

چکیده: طراحی کنترل‌کننده پیش‌بین مدل مقاوم (RMPC) برای سیستم‌های غیر خطی نامعین یک مساله چالش برانگیز است. زیرا عدم قطعیت در فرآیندها که به علت خطاهای مدل‌سازی و خطی‌سازی و یا استهلاک سیستم رخ می‌دهد، کارایی کنترل‌کننده را کاهش داده و حتی ممکن است منجر به ناپایداری سیستم حلقه بسته گردد. در این تحقیق یک الگوریتم RMPC جدید با قانون کنترل فیدبک حالت برای سیستم‌های غیرخطی با عدم قطعیت چندوجهی پیشنهاد می‌گردد. قانون کنترل فیدبک حالت از طریق بهینه‌سازی یک تابع هزینه مربعی با افق بی‌نهایت در چارچوب نامساوی ماتریس خطی (LMI) بدست می‌آید. پایداری سیستم حلقه بسته بهمراه کنترل‌کننده RMPC پیشنهادی توسط روش لیاپانوف اثبات می‌گردد. بعلاوه قیود سیگنال‌های کنترلی و خروجی سیستم نیز در الگوریتم RMPC پیشنهادی درنظر گرفته شده است. در ادامه، کنترل‌کننده RMPC پیشنهادی به منظور کنترل سطح آب درون یک سیستم چند متغیره چهار مخزنه بکارگرفته شده است و نتایج حاصل از شبیه‌سازی با نسخه اولیه کنترل‌کننده پیش بین مدل و نسخه متداول کنترل‌کننده پیش‌بین مدل مقاوم مقایسه و ارزیابی شده است. این نتایج موید کارآیی و عملکرد بهتر کنترل‌کننده پیشنهادی در حضور عدم قطعیت، اغتشاش و قیود خروجی و ورودی است.
کلمات کلیدی: کنترل‌کننده پیش‌بین مدل مقاوم، عدم قطعیت مدل، قیود خروجی و ورودی، نامساوی ماتریس خطی، سیستم کنترل سطح آب چهار مخزنه
تاریخ دفاع: 1397

نام و نام خانوادگی: رضا دهقانی ورنامخواستی
عنوان پایان نامه: بررسی تاثیر ممانتین و فرولیک اسید بر روی پلاریزاسیون میکروگلیای موش به فنوتیپهای M1 و M2
رشته تحصیلی: زیست شناسی – سلولی و مولکولی
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد
استاد راهنما: دکتر فرشاد همایونی مقدم

چکیده: سلولهای میکروگلیا به عنوان مهمترین سلولهای ایمنی در سیستم عصبی مرکزی (CNS) محسوب میشوند که در جراحات یا شرایط پاتولوژیک، با محرکهای مختلف فعال میشوند و تحریک شدن میکروگلیاها باعث تبدیل شدن آنها به حالتهای کلاسیک (M1) و آلترناتیو (M2) میشود. (1) سلولهای M1 ، باعث ترشح سایتوکاین های پیش التهابی (IL-1β, IL-6 و TNF-α) میشوند در حالی که سلولهای M2 باعث ایجاد وضعیت فعال درمان توسط IL-13 وIL-4 میشوند که در نهایت باعث ترمیم بافت و بازسازی ماتریکس خارج سلولی (ECM) میشوند. به این ترتیب اگرچه سلول های میکروگلیا M1 میتوانند باعث تخریب پاتوژنها شوند اما این حالت از فعال شدن میکروگلیا میتواند به طور همزمان سمیت ناشی از التهاب را در بافت سالم ایجاد کند. لذا تغییر وضعیت میکروگلیا از نوع M1 به نوع M2 میتواند این روند را مهار کند. ترکیبات دارویی و گیاهی متعددی هستند که میتوانند در این تغییر وضعیت دخالت نمایند. لذا در این مطالعه به بررسی داروها و ترکیبات ضد آلزایمری که اثر آنها بر شیفت میکروگلیا بررسی نشده مانند ممانتین و فرولیک اسید میپردازیم . بدین منظور ابتدا سلولهای میکروگلیا از مغز موشهای نر C57BL6 ، 3 روزه استخراج و مشخصه یابی شدند. پس از آن این سلولها به پنج گروه تقسیم شدند و چهار گروه از آنها تحت استرس با بتا-آمیلوئید قرار گرفتند. 24 ساعت بعد سه گروه از سلولهای تحت استرس بتا آمیلوئید با سه گروه دارویی ممانتین، فرولیک اسید و ممانتین-فرولیک اسید تیمار شدند. بررسی اثر استرس بتا آمیلوئید بر روی سلولهای میکروگلیا در مقایسه با گروه کنترل نشان داد که با ایجاد التهاب سطح سایتوکاینهای پیش التهابی افزایش و سایتوکاینهای ضدالتهابی کاهش مییابند. همچنین با ایجاد التهاب، فنوتیپ این سلولها دستخوش تغییر شده و از حالت شاخهای و میلهای به سمت آمیبی متمایل میشوند که تمام این شواهد نشان دهنده فعال شدن حالت M1 میکروگلیا است. از طرفی تیمار با گروههای دارویی ممانتین، فرولیک اسید و ممانتین-فرولیک اسید برای هرکدام از ژنها نتایج متفاوتی داشت که نتایج کلی در باره ممانتین و فرولیک اسید مطابق با انتظار بود به طوری که تیمار با این داروها در مقایسه با گروه بتا-آمیلوئید باعث کاهش سایتوکاینهای پیشالتهابی و افزایش سایتوکاینهای ضد التهابی شد. همچنین تغییرات فنوتیپی از حالت آمیبی به سمت میله ای و شاخه دار متمایل گشت که این نتایج نشان دهنده شیفت میکروگلیا به سمت M2 میباشد. اما در مورد گروه ممانتین-فرولیک اسید فقط بیان مربوط به سایتوکاینهای ضدالتهابی مطابق انتظار افزایش یافت و در مورد سایتوکاینهای پیش التهابی بر خلاف انتظار، ممانتین- فرولیک اسید باعث افزایش بیان ژنهای CD68 و IL-6 در مقایسه با گروه بتا-آمیلوئید شد که میتواند نتیجه تاثیر نسبی ممانتین-فرولیک اسید بر روی تغییر فنوتیپ میکروگلیا به سمت M2 باشد.
واژگان کلیدی: میکروگلیا، پلاریزاسیون، سایتوکاین، التهاب عصبی، ممانتین، فرولیک اسید، بتا-آمیلوئید

نام و نام خانوادگی: فرنوش پناهی
عنوان پایان نامه: بررسی بیان نسبی has-miR-29a-3p و ارتباط آن با مسیر انتقال پیام اسیدهای چرب در طی پیشرفت بدخیمی در رده های سلولی سرطان کولورکتال
رشته تحصیلی: زیست شناسی – سلولی و مولکولی
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد
استاد راهنما: دکتر فرزاد سید فروتن، دکتر مریم پیمانی­ فروشانی

چکیده: با توجه به گسترش روزافزون بیماری سرطان کولورکتال به‌عنوان سومین سرطان شایع در مردان و دومین در زنان، پژوهش درزمینه­ی تشخیص زودرس و اهداف درمانی اختصاصی در این سرطان توجه بیشتری را به خود جلب کرده است. ازجمله مسیرهایی که در بیماری‌زایی و تشدید این سرطان دخالت دارند، مسیر انتقال پیام اسیدهای چرب است. مطالعات مختلف نشان داده‌اند hsa-miR-29a-3p، در سرطان کولورکتال دچار افزایش بیان می‌شود. در این پژوهش با در نظر گرفتن مسیر انتقال پیام‌ اسیدهای چرب‌‌‌، با استفاده از پایگاه‌های اطلاعاتی و مقالات مختلف، یازده ژن انتخاب شدند که ازاین‌بین هشت ژن توسط hsa-miR-29a-3p مورد هدف قرار می‌گیرد و درنهایت بر اساس امتیازی که پایگاه داده­ایmiRWalk 2.0  برای این ژن‌ها در نظر گرفت،4­ژن PPARα، PPAR β/δ، PGC1-α، VEGFA جهت بررسی بیان و ارتباط آن‌ها با miRNA مذکور انتخاب گردید ؛ بنابراین سطح بیان hsa-miR-29a-3p و mRNA­های ژن‌های پیش‌بینی‌شده در رده‌هایHCT116،Caco-2 ،HT-29 با استفاده تکنیک Real-time RT-PCR بررسی گردید. نتایج بیانگر این بودند که سطح بیان hsa-miR-29a-3p در رده‌های مختلف سلولی سرطان کولورکتال نسبت به کنترل افزایش معناداری را داشته و هم‌چنین سطح بیان mRNA ژن‌های PPARα، VEGFA، الگوی بیان افزایشی و درحالی‌که ژن‌های PPAR β/δ  و  PGC1-α الگوی بیان کاهشی را نشان دادند. نتایج نشان داد که ارتباط معناداری بین ژن  PGC1-α با الگوی بیان کاهشی و hsa-miR-29a-3p با الگوی بیان افزایشی وجود دارد. بنابراین می‌توان این‌طور بیان کرد که افزایش سطح hsa-miR-29a-3p با اثر مهاری که بر روی mRNA‌ی ژن‌های هدف دارد می‌تواند منجر به کاهش بیان آن‌ها گردد. با توجه به این‌که این ژن‌ها در مسیر انتقال پیام اسیدهای چرب به‌عنوان یکی از مسیرهای مؤثر در القای تومور زایی مشارکت دارند افزایش سطح بیان hsa-miR-29a-3p با کنترل سطح بیان این ژن‌ها می­تواند در مطالعات آینده به‌عنوان یک نشانگر به‌کاربرده شود.
کلیدواژه­ ها: سرطان کولورکتال، اسید‌های چرب، miR-29a-3p، مسیر پیام‌رسان اسید‌های چرب، PPARα ،PPAR β/δ ،PGC1-α ،VEGFA

نام و نام خانوادگی: زهرا کویتی پور
عنوان پایان نامه: بررسی بیان نسبی hsa-miR-27a-3p و ارتباط آن با مسیر انتقال پیام اسیدهای چرب در طی پیشرفت بدخیمی در رده های سلولی سرطان کلورکتال
رشته تحصیلی: زیست شناسی – سلولی و مولکولی
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد
استاد راهنما: دکتر مریم پیمانی­ فروشانی، دکتر کامران قائدی

چکیده: در جوامع امروزی نرخ بروز سرطان­ها به‌طور قابل‌توجهی رو به افزایش است و ازاین بین، سرطان کولورکتال به‌عنوان یکی از چهار سرطان­ انسانی با میزان بسیار بالای بروز و مرگ و میر مطرح‌ شده است. مطالعات انجام‌گرفته بر روی میزان مصرف اسیدهای ‌چرب بلند زنجیره در ارتباط با سرطان کولورکتال نشان‌دهنده ارتباطی معنی‌دار بین میزان مصرف آن‌ها در رژیم غذایی و افزایش بروز بدخیمی‌های کولورکتال است. در این مطالعه با استفاده از مقالات مختلف، یازده ژن دخیل در مسیر انتقال پیام‌ اسیدهای ‌چرب، انتخاب گردید. با استفاده از پایگاه های مختلف بیوانفورماتیک، hsa-miR-27a-3p در ارتباط با ژنهای دخیل در مسیر انتقال پیام اسیدهای ‌چرب کاندید شد، اگرچه مطالعات قبلی میزان بیان و عملکرد متناقضی از آن در سرطان کولورکتال را نشان داده بودند. hsa-miR-27a-3p براساس پیش‌بینی‌های بیوانفورماتیکی نه ژن از میان ژن‌های کاندید شده را هدف قرار می­دهد. شش ژن FASN، FABP2، PPARa، PPARg، PGC1a و VEGFB به عنوان هدف­های احتمالی hsa-miR-27a-3p که در پایگاه داده­ای miRWalk2.0 دارای امتیاز بالای چهار بودند، انتخاب شدند. سپس با استفاده از تکنیک Real Time RT-PCR سطح بیان نسبی hsa-miR-27a-3p و mRNA­های ژن‌های هدف پیش‌بینی‌شده در رده‌های مختلف سلولی سرطان کولورکتال (Caco-2، HCT116، HT-29 و SW480) بررسی گردید. نتایج حاصل، نشاندهنده کاهش معنادار در سطح بیان hsa-miR-27a-3p و در مقابل، افزایش معنادار در سطح بیان mRNA ژن­های‌ هدف پیش‌بینی‌شده (به­جز (PGC1a در رده‌های مختلف سلولی سرطان کولورکتال نسبت به سلول کنترل (HDF) بود. بررسی ارتباط بیانی میان hsa-miR-27a-3p و ژن­های هدف نشان­دهنده­ی الگوی بیانی مخالف و معناداری بود. با وجود نیاز به آزمون‌های بیشتر جهت تائید پیش‌بینی‌های بیوانفورماتیکی، می‌توان نتیجه گرفت که احتمالاً کاهش سطح hsa-miR-27a-3p منجر به کاهش اثر مهاری آن بر mRNA­های هدف و متعاقباً افزایش بیان آن‌ها گشته است. نظر به نقش مهم و کلیدی  این ژن‌ها در مسیر انتقال پیام اسیدهای ‌چرب در سرطان کولورکتال،  عواملی که از طرق مختلف همچون تغییرات اپی ژنتیکی (مانند میکروRNAها) منجر به تغییر سطح بیان این ژن‌ها می‌شوند، می توانند جایگاه بالقوه ارزشمندی در درمان سرطان‌های مختلف به‌ویژه سرطان کولورکتال داشته باشند. ازاین‌رو افزایش سطح بیان hsa-miR-27a-3p می بایستی در مطالعات آینده به‌عنوان یک هدف درمانی بالقوه جهت درمان مبتلایان به سرطان کولورکتال مدنظر قرار گیرد.
کلیدواژه­ ها: سرطان کولورکتال، hsa-miR-27a-3p، FASN، FABP2، PPARa، PPARg، PGC1a، VEGFB، Real Time RT-PCR، مسیر انتقال پیام‌ اسیدهای ‌چرب

 

نام و نام خانوادگی : مریم کشانی
عنوان پایان نامه : بررسی بیان نسبی hsa-miR-16-5p و ارتباط آن با  مسیر انتقال پیام اسید های چرب در طی پیشرفت بدخیمی در رده های سلولی سرطان
رشته تحصیلی : زیست شناسی – سلولی و مولکولی
مقطع تحصیلی : کارشناسی ارشد
استاد راهنما : دکتر مریم پیمانی­ فروشانی، دکتر کامران قائدی

چکیده: با توجه به تغییر سبک زندگی و به‌خصوص رژیم غذایی در عصر حاضر، سرطان کولورکتال، که شایع‌ترین نوع سرطان دستگاه گوارش است، شیوع بالایی پیداکرده است. مطالعات انجام‌گرفته بر روی میزان مصرف اسیدهای ‌چرب بلند زنجیره در ارتباط با سرطان کولورکتال نشان‌دهنده ارتباطی معنی‌دار بین میزان مصرف آن‌ها در رژیم غذایی و افزایش بروز بدخیمی‌های کولورکتال است. از طرفی مطالعات مختلف نشان داده‌اند که hsa-miR-16-5p در سرطان کولورکتال کاهش بیان قابل‌توجهی دارد و کاهش بیان این miRNA با بروز بالای متاستاز غدد لنفاوی و پیشرفت بیماری همراه است. در این مطالعه با در نظر گرفتن مسیر انتقال پیام اسیدهای چرب و با استفاده از مقالات مختلف، تعداد یازده ژن جهت بررسی بیان و ارتباط آن‌ها با hsa-miR-16-5p انتخاب گردید. از بین ژن‌های کاندید شده، نه ژن که طبق پایگاه بیوانفورماتیکی miRWalk 2.0 هدف miRNA مذکور هستند، انتخاب شدند. درنهایت سه ژن VEGFA، PPARα و FASN  که امتیاز بالای چهار در پایگاه miRWalk 2.0 داشتند انتخاب گردیدند. در ادامه، سطح بیان  hsa-miR-16-5p و mRNA این ژن‌ها با استفاده از Real Time RT-PCR در رده‌های مختلف سلولی سرطان کولورکتالCaco-2, HCT116, SW480) HT-29 )  بررسی گردید. بررسی نتایج حاصل نشان‌دهنده کاهش معنی‌دار سطح بیان hsa-miR-16-5p در رده‌های مختلف سلولی سرطان کولورکتال نسبت به گروه کنترل (HDF) بود. از طرفی سطح بیان ژن‌های VEGFA، PPARα و FASN  الگوی بیانی مخالف با hsa-miR-16-5p را نشان دادند و به‌طور معنی‌داری افزایش بیان در سطح این سه ژن مشاهده گردید. اگرچه آزمون‌های بیشتری برای تأیید پیش‌بینی‌های بیوانفورماتیکی موردنیاز است، بااین‌حال می‌توان نتیجه گرفت که احتمالاً کاهش بیان hsa-miR-16-5p منجر به کاهش اثر مهاری آن بر روی mRNA ژن‌های هدف گشته و موجب افزایش بیان آن‌ها گردیده است. با توجه به نقش کلیدی این ژن‌ها در مسیر انتقال پیام اسیدهای چرب در سرطان کولورکتال، عواملی که از طرق مختلفی همچون تغییرات اپی ژنتیکی (مانند miRNA ها) منجر به افزایش سطح بیان این ژن‌ها می‌شوند، جایگاه درمانی ارزشمندی برای سرطان‌های مختلف و به‌ویژه سرطان کولورکتال خواهد بود. ازاین‌رو کاهش سطح بیان hsa-miR-16-5p می‌تواند به‌عنوان یک هدف درمانی بالقوه جهت درمان بیماران مبتلابه سرطان کولورکتال در مطالعات آینده مدنظر قرار گیرد.
کلیدواژه ­­ها: سرطان کولورکتال، hsa-miR-16-5p، VEGFA، PPARα، FASN، Real Time RT-PCR، مسیر انتقال پیام اسیدهای چرب.

نام و نام خانوادگی: روح الله مظاهری
عنوان پایان نامه: طراحی کنترلکننده پیشبین مدل غیرخطی برای ربات زیرآبی سیگلایدر در صفحهعمود
رشته تحصیلی: مهندسی برق – کنترل
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد
استاد راهنما: دکتر مسعود عسکری

چکیده: جهت پایش شرایط محیطی زیر آب و بستر دریاها و اقیانوسها امروزه از شناورهای خاص بهره گرفته میشود. اینگونه شناورها به شکلهای مختلف طراحی و استفاده میشود. یکی از انواع اینگونه شناورها شناور سیگلایدر میباشد. فرم بدنه سیگلایدرها مبتنی بر الزامات عملیاتی و شرایط محیطی متفاوت بوده و طراحی آنها به گونهای میباشد که بهدلیل عدم وجود سیستم رانش پروانهای دارای مصرف انرژی بسیار پایینی هستند و از اینرو در مدت زمان طولانی میتوانند مأموریت خود در زیر آبها را انجام دهند. معمولاً طراحی این گلایدرها بهصورتی است که از یک سامانه شناوری، بالکهای ثابت، اجرام متحرک داخلی، پمپ بالاست و یک سکان )بالک هدایت( تشکیل شده است. بنابراین حرکت رو به پایین و رو به بالای این گلایدرها با تحرک اجرام داخلیاش بهسمت جلو و عقب و حرکت عمودیاش )تغییر ارتفاع و عمق( از تغییر شناوری از منفی به مثبت و بالعکس صورت میگیرد. دینامیکهای بسیار غیرخطی رباتهای زیرآبی و اختلالات زیرآب، مهمترین دلایلی هستند که کنترل گلایدرهای زیرآبی را مشکلساز میکند. بنابراین طراحی یک کنترل کنندهای که مقاوم باشد و قابلیت تطبیقی بهمنظور مقابله با این محدودیتها را داشته باشد بسیار مطلوب است. با توجه به اینکه کارایی رباتهای زیرآبی هوشمند وابسته به عملکرد مطلوب سیستم کنترل و هدایت در آنها میباشد، بنابراین هدف از این تحقیق ارائه روشی مطلوب در جهت کنترل و هدایت ربات میباشد. همانطور که بیان شد، غیرخطی بودن و اثر متقابل معادلات حرکت در جهات مختلف و اغتشاشهای وارد بر سیستم از طرف محیط اطراف، مشکلاتی است که در طراحی سیستم کنترل این رباتها وجود دارد. در نتیجه در این تحقیق روش جدیدی جهت کنترل سمت و عمق وسیله بر اساس کنترل پیشبین مدل غیرخطی مبتنی بر رویتگر اغتشاش ارائه میگردد، که از کنترل پیشبین جهت ردیابی استفاده میشود و از رویتگر اغتشاش جهت تخمین اغتشاش ناشی از تداخل حرکات و ارسال آن به کنترل پیشبین استفاده میشود. عملکرد کنترل مذکور جهت کنترل سمت و عمق
مطلوب با شبیهسازی بهکمک نرمافزار متلب بررسی خواهد شد.
واژه های كلیدی: سیگلایدر، رباتهای زیرآبی، کنترل پیشبین مدل غیرخطی، رویتگر اغتشاش

نام و نام خانوادگی: مسعود رجائی پور
عنوان پایان نامه : شبیه‌سازی سه‌بعدی فرایند اکسیداسیون حرارتی سیلیکون (پدیده‌ی نوک پرنده)
رشته تحصیلی: مهندسی برق – الکترونیک
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد
استاد راهنما: دکتر مهران عمادی

چکیده: با پیشرفت صنعت، فرایند اکسیداسیون از بحث‌های مهم در زمینه‌ی الکترونیک گردیده است. هم‌چنین اکسیداسیون سیلیکون جایگاه مهمی در تولید ادوات نیمه‌هادی دارد ولی هنوز طرح ملموسی از نحوه‌ی نفوذ اکسید که به‌صورت واضح بیان‌گر موضوع باشد ارائه نشده است. بر این اساس در گام اول این پایان‌نامه به این مساله پرداخته شده که شبیه‌سازی سه‌بعدی فرایند اکسیداسیون حرارتی چیست و چرا از این فرایند استفاده می‌شود. هم‌چنین مزایای استفاده از این فرایند یک به یک مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام کار به این صورت می‌باشد که ابتدا یک مدل الکتریکی برای پدیده‌ی اکسیداسیون بیان شده و سپس به بیان روابط الکتریکی و اثبات آن پرداخته شده و بعد از این مرحله به یک فرمول جامع جهت بدست آوردن میزان ضخامت اکسید دست پیدا کرده و با ثابت نگاه داشتن پارامترهای طول و عرض اکسید، ضخامت اکسید را در نرم افزار متلب مورد بررسی و شبیه‌سازی قرار داده و به‌طور تخصصی پدیده‌ی نوک پرنده را بررسی کرده است.

نام و نام خانوادگی: محمدصادق شیروی خوزانی
عنوان پایان نامه : فرآورش چوب به روش حرارتی
رشته تحصیلی : مهندسی شیمی – جداسازی
مقطع تحصیلی : کارشناسی ارشد
استاد راهنما : دکتر روح الله صادقی

چکیده: چوب و فرآورده های آن از دير باز مورد توجه بشر بوده، چونانکه امروزه کاربردهای جديد آن منجر به وقوع بحران های زيست محیطی مختلفی از جمله آلودگی هوا، فرسايش خاک و… گرديده است. تلاش های فراوانی برای کم رنگتر شدن استفاده از چوب طی سالیان گذشته انجام شده اما همچنان علاقه مصرف به چوب ادامه دارد. در جهان صنعتی امروز تلاش شده تا حد امکان علاوه بر تامین نیاز بشر از نابودی اين منابع عظیم خدادادی حفاظت شود. يکی از اين تلاش ها، بالا بردن طول عمر چوب است.
روشهای مختلفی برای افزايش طول عمر چوب وجود دارد از روشهای شیمیايی پر هزينه و سخت تا روش های فیزيکی راحت، امروزه در جهان صنعتی با استفاده از فرآيند عملیات حرارتی)تصفیه حرارتی (موفق به بالا بردن طول عمر و دوام چوب با کمترين سطح مشکلات زيست محیطی گرديده اند. روش تصفیه حرارتی چوب) ترموود (که يک روش فیزيکی است، با تغییرات دما – زمان سه مرحله خشک کردن، حرارت دهی و رطوبت دهی را در آن انجام می شود که دوام و ثبات ابعادی چوب را به شدت بهبود می دهد.
در اين پروژه با انجام مراحل دمايی بر روی نمونه انتخابی) کاج (مراحل فرآوری با تغییر بر روی پارامترهای فرآيندی انجام شد، پس از آن با انجام تست های مکانیکی، زيستی و کیفی بر روی نمونه ها نقصان مقاومت خمشی تا 43 % ، دانسیته تا 23 %، مقدار رطوبت اشباع 03 % و میزان جذب بخارتا 73 % ، ثبات در برابر فشار و افزايش پايداری اابعادی و حجمی تا 03 % ، پايداری زيستی تا 43 % را در نمونه فرآوری شده ، نشان داد که به طور کلی بر اساس نتايج بدست آمده امکان پذيری انجام عملیات تصفیه حرارتی بر روی چوب کاج) بومی (در مقیاس نیمه صنعتی تايید شده و مشخص شد از لحاظ بحث کیفیت محصولات و بهبود دوام و ثبات ابعادی امکان تولید در مقیاس صنعتی وجود دارد.
واژه های کلیدی: درمان حرارتی، تصفیه حرارتی، عملیات حرارتی، ترموود، تیمارحرارتی

نام و نام خانوادگی : سمیرا غلامی
عنوان پایان نامه : بهبود الگوریتم زمان بندی وظایف در محیط محاسبات ابری  جهت تخصیص منابع   برمبنای استراتژی زنبورعسل و مرغ مگس خوار
رشته تحصیلی : مهندسی کامپیوتر – شبکه های کامپیوتری
مقطع تحصیلی : کارشناسی ارشد
استاد راهنما : دکتر سعید نصری

چکیده: رایانش ابری تغییر اساسی در روش اطلاعات ناشناس و داده ­ها ‌ایجاد کرده است . آنچه که در ابر قرار  می‌گیرد مجموعه­ای از چندین سرور و کامپیوتر می‌‌­باشد که می‌‌­توان از طریق ‌اینترنت بدون نیاز به قرار دادن داده در کامپیوتر، دسترسی پیدا کرد . چالش سیستم رایانش ابری به منابع درخواست­های سیستم مربوط می‌‌­گردد . زمان‌بندی وظیفه در رایانش ابری ‌یک مسئله بهینه‌سازیNP سخت است.‌ یکی از مهم­ترین و نویدبخش­ ترین روش‌ها برای حل چنین مشکلاتی در سالهای اخیر‌ یک سری روش­های نوآورانه می‌‌‌باشد که از طبیعت الهام گرفته شده است .‌ این روش­ها با سیستم اجتماعی‌ یا طبیعی شباهت دارند. ما در تحقیق حاضر قصد داریم تا از الگوریتم کلونی زنبور­عسل در کنار الگوریتم مرغ ‌مگس‌خوار برای زمان‌بندی منابع استفاده کنیم. هدف ما دستیابی به تعادل‌ بار در سراسر ماشین‌های مجازی برای به رسیدن به­ حداکثر­­ بازدهی است. الگوریتم‌های پیشنهاد شده وظایف را بر اساس اولویت در ماشین‌های مجازی متعادل می‌‌‌کنند به گونه‌ای که مدت زمان انتظار وظایف در صف حداقل باشد. متوازن سازی بار وظایف مستقل انحصاری در ماشین‌های مجازی ‌یکی از جنبه‌های مهم زمان‌بندی وظیفه در ابر می‌‌‌باشد. هرگاه برخی ماشین‌های مجازی سربارگذاری شوند و سایر ماشین‌های مجازی با وظایف برای پردازش، کم‌بارگذاری شده باشند، برای رسیدن به بهره‌برداری بهتر از ماشین‌ها، بار سیستم باید تعدیل شود. با استفاده از روش پیشنهادی، روش مورد نظر دارای دقتی برابر با 93.55 درصد نسبت به سایر روش‌ها در بازه‌های مختلف بارگذاری می‌‌‌باشد.
کلید واژه‌ها : رایانش ابری، زمان‌بندی، تخصیص منبع، الگوریتم زنبور‌عسل، الگوریتم مرغ ‌مگس‌خوار

 

نام و نام خانوادگی: حبیب الله وحیدی مهرجو
عنوان پایان نامه: بررسی مدیریت زیرساخت شبکه های اجتماعی به کمک شبکه های نرم افزار محور
رشته تحصیلی: مهندسی کامپیوتر – شبکه های کامپیوتری
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد
استاد راهنما: دکتر سعید نصری

چکیده: مدیریت شبکه­ های اجتماعی مانند دیگر شبکه ­های بزرگ، پیچیده و دشوار است و همچنین دردسر­های مخصوص خود را دارد. یکی از آسان­ترین روش­های پیش­گیری از بروز مشکلات و پیچیدگی­های مدیریت شبکه­ های بزرگ، استفاده از محصولات یک تولید کننده در تمامی قسمت­های شبکه مورد نظر است. متکی شدن به یک شرکت تولید کننده علاوه بر اینکه هزینه­ های زیادی را به ما متحمل می­کند، خلاقیت را هم از ما دور می­کند. علاوه بر این، شبک ه­های بزرگ سازمانی و پرهزینه، این روزها تنها ابزار ممکن برای ارائه ­ی خدمات بهتر و ارائه نرم ­افزارهای کاربردی­ تر در سطح شبکه هستند. آزمایشگاه­های اجتماعی یک بستر آزمایش شبکه ­های اجتماعی می­باشد، که محققان با استفاده از این آزمایشگاه قادر هستند آزمایشاتی با پروتکل­های جدید و برنامه ­های کاربردی برای شبکه­های اجتماعی در یک محیط واقعی انجام دهند. با این وجود در این بسترهای آزمایشی انجام بعضی آزمایشات مانند آزمایش در لایه دوم شبکه مقدور نیست. برا­ی رفع این مشکل ما تصمیم گرفتیم که معماری را توسعه دهیم تا به محققان اجازه انجام آزمایش بر روی لایه دوم را نیز بدهد. که می­خواهیم این کار را با بهره ­گیری از تکنیک شبکه ­های نرم­­افزار­ محور انجام دهیم. شبکه­ های نرم ­افزار محور یک معماری است که از طریق جدا کردن منطق کنترل شبکه از روترها و سوئیچ ­ها، این امکان را به پژوهشگران می­دهد تا بتوانند بر روی لایه دوم شبکه آزمایش انجام دهند. برای رسیدن به این هدف ابتدا با شبکه ­های نرم­ افزار محور و معماری آن آشنا می­شویم، سپس در طی مراحل تحقیق به ارائه ­ی ساختار مناسب برای راه­اندازی محیطی آزمایشگاهی، مطالعه و آزمایش برروی لایه دوم در شبکه­های اجتماعی می­پردازیم. و در انتها به ارزیابی مدل پیشنهادی و کد بهینه شده­ی حاصل از آن می­پردازیم.
کلمات کلیدی: شبکه­ های اجتماعی ، شبکه ­های نرم ­افزار محور، پروتکل Open Flow

52420