چکیده پایان نامه های مقطع کارشناسی ارشد

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

گروه کامپیوتر:

کلاس استاد ساعت
طراحی صفحات وب خانم کتیرایی ۸ تا ۱۰
برنامه سازی پیشرفته خانم باغبانی ۱۰ تا ۱۲
معماری کامپیوتر آقای کریمی ۱۲ تا ۱۴

 

گروه های مکانیک و هوافضا:

کلاس استاد ساعت
سوخت واحتراق آقای فرقدانی ۱۱ تا ۱۳
مقاومت مصالح ۲ آقای نادری ۱۳ تا ۱۴:۳۰
دینامیک ماشین آقای نصیری ۱۴:۳۰ تا ۱۶
توربو ماشینها آقای نادری ۱۶ تا ۱۸:۳۰

 

گروه های برق و مهندسی پزشکی:

کلاس استاد ساعت
الکترونیک 1 خانم قسوریان 8 تا 10
تصویرنگاری پزشکی خانم دانش 10 الی 12
الکترونیک صنعتی آقای زنجانی 14 الی 16
مدارهای منطقی 1 آقای محمودیان 16  الی 18

 

گروه زبان:

کلاس استاد ساعت
 اصول و فلسفه آموزش و پرورش خانم میرزایی 10 تا 12

 

گروه های شیمی و نفت:

کلاس استاد ساعت
عملیات واحد خانم سلطانی ۸ الی ۱۰
 زبان تخصصی خانم منشئی ۱۰ الی ۱۲
تصفیه پساب های صنعتی خانم منشئی 12 تا 14
 شیمی تجزیه 2 خانم خاشعی ۱۴ الی ۱۶

 

گروه های عمومی و پایه:

کلاس استاد ساعت
معادلات دیفرانسیل (گروه مهندسی پزشکی) آقای ظاهری فر 8 تا 10
فیزیک ۱ و فیزیک عمومی ۱ خانم جعفری ۱۲ الی ۱۴
معادلات دیفرانسیل (گروه نرم افزار) آقای ظاهری فر ۱۴ الی ۱۶
ریاضی ۲ –  آقای ذوالفقاری ۱۸ الی ۲۰
گروه زیست شناسی سلولی و ملکولی:
کلاس استاد ساعت
بیوفیزیک سلولی آقای رستگاری ۱۲ الی ۱۳:۳۰

نام و نام خانوادگی: کوروش جعفری
عنوان پایان نامه:  مطالعه توزیع آلودگی زیست محیطی فلزات معدنی سرب و روی در محدوده برگه 1:100000 بروجرد
رشته تحصیلی:  مهندسی معدن – اکتشاف
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما:  دکتر سید افشین مجیدی

چکیدهاز جمله منابع آلودگی در محیط زیستِ این کره‌ی خاکی، آلودگی‌های ناشی از تأثیر فلزات سنگین از قبیل Mn، Se، Sb، As، Pb، Cr، Ni، Co، Cu، Zn، Ta و غیره در خاک است. بررسی مقدار و محل تجمع این عناصر در خاک و نیز سنجش شدت آلودگی آنها با توجه به استانداردهای موجود، از مهمترین اهداف متخصصین معدن و علوم زمین است. در این پایان‌نامه با توجه به استانداردهای موجود، مقدار و محل پراکندگی آلودگی سطحی عناصر سرب و روی در منطقه بروجرد براساس استانداردهای موجود که از آنالیز نمونه‌های رسوبات سطحی حاصل شده است، مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
محدوده‌ی مورد مطالعه چهارگوش 1:100000 بروجرد است که در فاصله 100 کیلومتری خرم‌آباد و 110 کیلومتری اراک در حدفاصل طول ′30 ◦48 تا ◦49 و عرض جغرافیایی ′30 ◦33 تا ◦34 در محدوده استان لرستان و در حوالی شهرستان بروجرد در جنوب‌غربی کشور واقع شده است.
براساس مطالعات صورت گرفته، آلودگی عنصر آرسنیک در شمال‌شرقی شهر بروجرد رخ داده است و در مرحله اول روستاهای «چیذر، کوشک» و در مرحله بعدی روستاهای «مرو، قپانوری، کهریز، دره‌ویره، لنستان و قلعه جلابر» را دربر گرفته است. ارتباط خاصی بین فعالیت‌های معدنی و آلودگی حاصل در این منطقه مشاهده نمی‌شود و به نظر می‌رسد آلودگی آرسنیک ناشی از مقادیر بالای آرسنیک در خاک منطقه باشد.
محدوده‌ی آلودگی فلز مس در محل روستاهای «تلخاص بالا و تلخاص پائین» مشاهده می‌شود و آلودگی فلز سرب در دو ناحیه رخ داده است. که با توجه به شدت و گسترش آن به دو آلودگی درجه یک و دو تقسیم شده است. آلودگی درجه دوم فلز سرب در نزدیکی روستای «گوشه محسن بن علی» و روستاهای «تلخاص بالا و تلخاص پائین» صورت گرفته است که هم‌پوشانی گسترده‌ای با آلودگی فلز مس دارد. آلودگی درجه دو فلز سرب و آلودگی فلز مس در نزدیکی معدن تالک «عباس آباد» رخ داده است و به نظر می‌رسد فعالیت های معدنی در این منطقه موجب انتقال فلزات در رسوبات سطحی و احتمالاً آب‌های جاری در این ناحیه شده است.
آلودگی درجه یک فلز سرب در شرق شهر چالان چولان با گستردگی و شدت بالاتر، روستاهای «یزدگرد، قاضی آباد، همیانه، عالم آباد و حشمت آباد» را دربر گرفته است.
آلودگی شدید فلز روی در هم‌پوشانی کامل با فلز سرب در شرق شهر چالان چولان، روستاهای «یزدگرد، قاضی آباد، همیانه، عالم آباد و حشمت آباد» را دربر گرفته است. به نظر می‌رسد فعالیت‌های معدن زغالسنگ «قاضی آباد» موجب آلودگی سرب و روی در این منطقه شده باشد.
کلیدواژه: آلودگی، زمین‌شناسی زیست‌محیطی، رسوبات آبراهه، ژئوشیمی، اکتشاف
تاریخ دفاع: زمستان 1397

 

نام و نام خانوادگی: روح الله ناظمی هرندی
عنوان پایان نامه: استخراج مدل ریاضی و کنترل دمای خروجی توربین های گازی مدل v94.2
رشته تحصیلی: مهندسی برق – کنترل
مقطع تحصیلی:  کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر مسعود عسکری

چکیده: توربین گازی یک توربو ماشین تک محوره می باشد که انرژی تولیدی آن از طریق یک شفت میانی از طرف کمپرسور به شفت ژنراتور منتقل می گردد و انرژی الکتریکی تولید میشود. در این پایان نامه کنترل فرآیند توربین گازی بررسی شده است. این فرآیند دارای یک ورودی ) فلوی سوخت گاز (و دو خروجی) توان خروجی ژنراتور و دیگری دمای گاز داغ خروجی توربین گاز( می باشد. کنترل هر دو خروجی بطور همزمان ناممکن است و کنترل کننده در هر لحظه از زمان فقط یکی از خروجی ها را به مقدار مطلوب میرساند. ابتدا با استفاده از داده های واقعی که از فرآیند در حال کار توربین گازی گرفته شده است، مدل سازی به روش مدل فضای حالت انجام گردید. سپس برای کنترل هر خروجی، یک کنترل کننده فازی نظارتی طراحی شد. عملکرد توربین گازی به این
صورت است که بعد از راه اندازی سیستم، ابتدا کنترل کننده مربوط به کنترل توان خروجی ژنراتور وارد عمل شده و اقدام به کنترل توان خروجی ژنراتور مینماید. سپس در صورتی که مقدار درخواستی توان خروجی ژنراتور تا حدی بالا باشد که منجر به بالا رفتن دمای گاز داغ خروجی توربین از مقدار مشخصی شود، کنترل کننده اقدام به کنترل دمای گاز داغ خروجی توربین مینماید. زمانی که جابجایی ازکنترل توان خروجی ژنراتور به کنترل دمای گاز داغ خروجی توربین انجام می شود سیستم میتواند ناپایدار شود. در این پایان نامه به اثبات پایداری کنترل کننده از طریق بررسی قطب های سیستم حلقه بسته )در هر دو حالت کاری پرداخته شده است و روشی برای جلوگیری از ناپایداری سیستم در لحظه تغییر حالت کار سیستم پیشنهاد شده است. عملکرد مطلوب کنترل کننده پیشنهادی با استفاده از نتایج شبیه سازی ارزیابی شده است.
کلید واژه ها: توربین گازی – شفت میانی – کمپرسور – ژنراتور – فلوی سوخت – گاز داغ – فضای حالت – فازی نظارتی – قطب های سیستم
تاریخ دفاع: تابستان 1398

نام و نام خانوادگی: علیرضا شعرای نجاتی
عنوان پایان نامه: بررسی نقش Modified-mRNA اختصاصی برای Olig 2 بر روی تمایز سلول های بنیادی به رده اولیگودندروسیت
رشته تحصیلی:  زیست شناسی – سلولی مولکولی
مقطع تحصیلی:  کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر فرشاد همایونی مقدم

چکیده: در سال­های اخیر استفاده از mRNA­ سنتز شده در آزمایشگاه به عنوان روشی جایگزین برای انتقال ژن به واسطه­ی وکتورهای سنتی بر پایه­ی DNA مطرح شده است. استفاده از mRNA معضلات بروز تغییرات ژنتیکی در سلول­های هدف را ندارد و بر این اساس روشی ایمن­تر از وکتورهای ویروسی و غیر ویروسی به حساب می­آید. در تحقیق حاضر ابتدا mRNA تغییر یافته ژن EGFP با استفاده از وکتور حد واسط pTZ57R/T و وکتور بیانی pMRNAXP تولید شد و سپس پایداری و کارایی آن پس از انتقال به سلول­های HEK-293T مورد ارزیابی قرار گرفت. بعد از ارزیابی چالش­ها و معضلات تولید Modified mRNA در شرایط آزمایشگاهی تمامی روند برای ژن Olig2 با استفاده از وکتور حد واسط Tet-O-FUW و وکتور بیانی pMRNAXP مجدداً تکرار شد و mRNA تولید شده از ژن Olig2 تغلیظ و خالص سازی شد. نتایج نشان داد که mRNA تولید شده از ژن EGFP با استفاده از توالی­های غیر قابل ترجمه سمت 3 پرایم و 5 پرایم موجود بر روی وکتور pMRNAXP و همچنین نوکلئوتیدهای تغییر یافته یوراسیل و سیتوزین پس از وارد کردن به سلول­های کشت شده HEK-293T به خوبی ترجمه می­شود و 86 درصد سلول­ها پس از 24 ساعت و 47 درصد سلول­ها پس از 72 ساعت بیان پروتئین EGFP را نشان می­دهند و چنانچه پس از واکنش رونوشت برداری، افزایش طول دم پلی A نیز انجام شود، درصد سلول­های بیان کننده­ی پروتئین EGFP پس از 72 ساعت تنها 13 درصد نسبت به 24 ساعت ابتدایی کاهش می­یابد و به 73 درصد می­رسد. علاوه بر این در تحقیق حاضر، Modified mRNA ژن Olig2 نیز همانند پروسه­ی صورت گرفته برای ژن EGFP، تولید و خالص سازی شد. این نتایج نشان داد که طول دم پلی A در پایداری mRNA سنتز شده در آزمایشگاه پس از انتقال به سلول­های کشت شده بسیار تاثیر گذار است و همچنین mRNA ژن Olig2 با استفاده از وکتورهای مذکور در شرایط In Vitro قابل رونوشت برداری است.
واژگان کلیدی: Modified mRNA، Olig2، EGFP، دم پلی(Poly A Tail )A، HEK-293T
تاریخ دفاع: شهریور 1398

نام و نام خانوادگی: امیر جعفر علی پوده
عنوان پایان نامه: مدلسازی تصفیه هیدروژنی برش میانی نفت سفید (ترکیباتC10-C13) به روش جزء حقیقی
رشته تحصیلی: مهندسی شیمی – جداسازی
مقطع تحصیلی:  کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر جواد اسمعیلی

چکیده: با توجه به اهمیت فرایند تصفیه هیدروژنی در افزایش بهره وری از برش­های تقطیر میانی و بهبود کیفیت سوخت، در این پژوهش یک مدل ریاضی برای فرآیند تصفیه هیدروژنی خوراک واحد ۲۰۰ مجتمع LAB اصفهان انجام شده است. در این مدل با استفاده از روش اجزاء حقیقی بر اساس داده­ های ASTM D86 خوراک واحد صنعتی بدست آمده، لیست اجزاء حقیقی اولیه و همچنین شبکه واکنشی شامل واکنش­های هیدروژن دهی به آروماتیک­ها و گوگردزدائی تعیین شده است. با تعیین سینیتک واکنش­ها و همچنین معادلات انتقال جرم بین سه فاز گاز، مایع و جامد به همراه روابط مورد نیاز مدل ریاضی کامل شد. به کمک داده­های تجربی بدست آمده از آزمون ASTM D86 خروجی واحد، مدل مورد ارزیابی قرار گرفت و صحت آن تأیید شد. با استفاده از مدل ریاضی ارائه و ارزیابی شده، کسر مولی ترکیبات شرکت کننده در واکنش در طول فرآیند نشان داده شد.
در ادامه با استفاده از مدل، اثر پارامترهای دما فرآیند، فشار راکتور و زمان ماند روی واکنش­های تصفیه هیدروژنی بررسی گردید. نتایج نشان دادند که با افزایش دما سرعت واکنش ترکیبات آروماتیک و بنزوتیوفن افزایش ولی سرعت واکنش متیل بنزوتیوفن و دی متیل بنزوتیوفن کاهش یافته است. همچنین نشان داده شد که اثر تغییر فشار روی سرعت واکنش­ها تصفیه هیدروژنی ترکیبات گوگرد دار و آروماتیک ناچیز می­باشد. علاوه­براین نتایج نشان دادند که با افزایش قطر راکتور، سرعت سیال کاهش و در نتیجه زمان ماند افزایش یافته و در نتیجه زمان بیشتری جهت انجام واکنش های تصفیه هیدروژنی ترکیبات گوگرددار و آروماتیک لازم خواهد بود . همچنین نتایج نشان دادند که هر چه مقدار ترکیبات گوگرد دار در خوراک کمتر باشد، سرعت از بین رفتن آنها نیز بیشتر است.
واژه­ های کلیدی: ترکیبات گوگرددار، ترکیبات آروماتیک تصفیه هیدروژنی، اجزاء حقیقی، مدلسازی
تاریخ دفاع: زمستان 1397

نام و نام خانوادگی: محمد شیاسی
عنوان پایان نامه: بررسی فرآیند جذب SO2 در یک راکتور بستر فورانی با مدل سازی ریاضی
رشته تحصیلی: مهندسی شیمی –  جداسازی
مقطع تحصیلی:  کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر بنفشه سلطانی

چکیده: استفاده از بسترهای فورانی پودر- ذره در جداسازی دی اکسيدگوگرد از گازهای حاصل از احتراق يکی از روش‌های جديدی است که به تازگی مورد توجه قرار گرفته است. در مطالعه حاضر مدل سازی رياضی اين فرايند بر مبنای مدل هيدروديناميکی جريان لوله‌ای به همراه مدل انتقال جرم مورد بررسی قرار گرفته است. نتايج مدل با داده‌های تجربی حاصل از آزمايش مقايسه شده و نتايج نشان میدهد که از اين مدل مي‌توان برای پيش بينی عملکرد اين راکتورها استفاده کرد. همچنين اثر شرايط و پارامترهای مختلف مانند ارتفاع بستر، غلظت دی اکسيدگوگرد ورودی در جريان گاز و نسبت مولی ماده جاذب به دی اکسيدگوگرد (Ca/S) بر عملکرد راکتور بررسی شده است. با افزايش ارتفاع بستر، زمان تماس فاز گاز و مايع افزايش می يابد. و در نتیجه بازده جداسازی راکتور زیاد می­شود. سرعت جريان گاز درون بستر موجب کاهش زمان اقامت گاز می گردد در نتيجه زمان تماس واکنش دهنده‌ها برای انجام واکنش شيميايی و جذب دياکسيد گوگرد در محلول هيدروکسيدکلسيم کاهش می يابد. تاثير افزايش نسبت غلظت جاذب به جذب شونده به این صورت است که سطح تماس واکنش دهنده‌ها افزايش می يابد و لذا ميزان پيشرفت واکنش و ميزان بازده راکتور افزايش میيابد.
واژگان کليدی: مدل سازی هيدروديناميکی، گاز حاصل از احتراق، بستر فورانی، دی اکسيدگوگرد
تاریخ دفاع: مهر 1397

نام و نام خانوادگی: اسماعیل صالحی
عنوان پایان نامه: شبیه‌سازی ستون جذب یک سیستم تبرید جذبی به کمک دینامیک سیالات محاسباتی
رشته تحصیلی: مهندسی شیمی – جداسازی
مقطع تحصیلی:  کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر روح اله صادقی

چکیده: در سال‌های اخیر نگرانی‌های روزافزونی در رابطه با پدیده‌ی گرمایش کره زمین و تغییرات آب و هوایی به وجود آمده است. مصرف بیش از حد سوخت و انرژی، قیمت‌های رقابتی و مقرون به صرفه از یک سو و همچنین حفاظت از محیط زیست از مسائل اصلی هستند که جامعه‌ی مدرن با آن مواجه است. یکی از ره‌آوردهای تکنولوژی جدید برای فراهم نمودن آسایش حرارتی و ساختمان‌هایی که بی‌توجه به شرایط آب‌و‌هوایی احداث می‌شوند،‌ سیستم‌های تهویه‌ی مطبوع است. در این مطالعه استفاده از روش دینامیک سیالات محاسباتی برای مطالعه‌ی عددی در زمینه‌ی حذف R124 با استفاده از DMAc در یک دستگاه تشکیل شده از دو سیلندر متحدالمرکز مورد بررسی قرار گرفت. این شبیه‌سازی به صورت سه‌بعدی و دوفازی و از روش مدل‌سازی اویلرین- اویلرین و همچنین موازنه‌ی جمعیتی برای در نظر گرفتن توزیع حباب انجام شده است. همچنین در این مطالعه ابتدا ضریب انتقال جرم در فاز مایع با استفاده از نرم‌افزار محاسبه گردید و اثرات پارامترهای عملیاتی مختلف مانند دما، میزان غلظت جاذب و غلظت گاز ورودی بر میزان تبدیل مورد مطالعه قرار گرفت. از اهداف دیگر این مطالعه می‌توان به بررسی مکانیسم‌های انتقال جرم و بررسی اثر هیدرودینامیک جریان بر روی میزان تبدیل اشاره کرد. نتایج نشان داد با افزایش دبی گاز ضریب انتقال جرم افزایش و با افزایش دبی مایع ضریب انتقال جرم کاهش می‌یابد. همچنین در جذب فیزیکی با کاهش دما مقدار جذب افزایش اما در جذب شیمیایی در شرایط خاص میزان جذب کاهش پیدا می‌کند. به علاوه بررسی‌ها نشان داد که افزایش قطر اوریفیس و غلظت باعث افزایش میزان جذب گردید.
کليد واژه: تبرید جذبی، ضریب انتقال جرم، دینامیک سیالات، R124، DMAc
تاریخ دفاع: بهمن 1397

 

نام و نام خانوادگی: لیلا دارابی
عنوان پایان نامه: بررسی قابلیت تولید میکرویونیت های جسم سیاه در ارگانوئید مغزی کشت یافته در ماتریکس جسم سیاه سلول زدایی شده
رشته تحصیلی: زیست شناسی – سلولی مولکولی
مقطع تحصیلی:  کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر فرشاد همایونی مقدم، دکتر محمد حسین نصراصفهانی

چکیده: سلول درمانی به عنوان یک راهکار درمانی برای بیماری پارکینسون در نظر گرفته می‌شود، اما مهم‌ترین عامل عدم موفقیت این روش، بقای محدود نورون‌های پیوند شده و یا عدم تمایز مناسب آن‌ها به نورون‌های دوپامینرژیک بوده است. پیشرفت‌های اخیر در سیستم های کشت سه بعدی منجر به تولید ارگانوئیدهای مغزی میانی شده است که مشابه بدن، حاوی نورون‌های دوپامینرژیک هستند. در این مطالعه قابلیت تولید ریزواحد های جسم سیاه با استفاده از سلول‌های پیش ساز عصبی کشت یافته در حضور ماتریکس جسم سیاه سلول زدایی شده بررسی گردید. بدین منظور در ابتدا ماتریکس خارج سلولی جسم سیاه به وسیله روش‌های فیزیکی، شیمیایی و آنزیمی سلول زدایی گردید و از آن به عنوان یک داربست در تولید ریزواحد جسم سیاه استفاده شد.  به منظور تأیید تولید ریزواحد بررسی‌های مورفولوژیکی، بررسی بیان ژن‌ها و پروتئین‌های تیروزین و بتا توبولین3 با تکنیک‌های Real time-PCR و ایمونوهیستوشیمی انجام شد. نتایج این بررسی‌ها نشان داد که سلول‌های پیش ساز عصبی می‌توانند با ماتریکس خارج سلولی جسم سیاه در هم آمیخته و ساختارهایی حلقوی با قطر تقریباً 1 میلی‌متر تشکیل دهند. این ریزواحد ها حاوی نورون‌های دوپامینرژیک بودند و بیان ژن‌های Neurod1، Nurr1 و TH و بیان پروتئین TH در آن‌ها مشاهده شد. در این مطالعه ما برای اولین بار نشان دادیم که با استفاده از ماتریکس خارج سلولی جسم سیاه مغز جهت تولید ارگانوئید می‌توان ریزواحد های جسم سیاه را در آزمایشگاه تولید نمود. این ریزواحد های جسم سیاه می‌توانند در پزشکی بازساختی و بررسی های آزمایشگاهی تکامل جسم سیاه مغز کاربرد داشته باشند.
کلید واژه ها: سلول زدایی جسم سیاه، ریزواحد جسم سیاه، ماتریکس خارج سلولی، ماتریکس خارج سلولی جسم سیاه، بیماری پارکینسون
تاریخ دفاع: 1397

نام و نام خانوادگی: سارا مومن­ زاده
عنوان پایان نامه: دستیابی به سلولهای پیش ساز فوتورسپتوری حاصل از هم کشتی سلولهای بنیادی جنینی انسانی با سلول های بنیادی مشتق از دندان
رشته تحصیلی: زیست­ شناسی – سلولی و مولکولی
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دكتر محمدحسين نصراصفهانی

چکیده: تخریب سلول­های فوتورسپتور به علت بیماری­های شبکیه می­تواند بینایی را تحت تأثیر قرار دهد و در برخی از موارد می­تواند باعث نابینایی در فرد شود. جایگزینی سلول­های فوتورسپتور ممکن است راهکار درمانی قابل قبولی برای درمان بیماری­های شبکیه باشد. بدلیل خصوصیت پرتوانی سلول­های بنیادی جنینی انسانی این سلول­ها به عنوان منبع سلولی قابل اعتمادی برای دستیابی به سلول­های فوتورسپتوری مورد توجه قرار گرفته است. سلول­های بنیادی مزانشیمی سلول­های استرومایی با فعالیت القایی(Stromal cell derived inducing activity: SDIA) می­باشند. این سلول­ها، با ترشح فاکتورهای خاص مسیرهای پیام­ رسانی ویژه­ای را فعال می­کنند تا نهایتاً بتواند جمعیت سلولی مورد نظر را به یک سلول خاص تمایز دهند. انتخاب سلول مناسب به منظور هدایت تمایز سلول­ها به سمت یک نوع سلول خاص از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. در این مطالعه سلول­های بنیادی مشتق از بخش رأسی دندان به نام (SCAP) که دسته­ای از سلول­های بنیادی مزانشیمی می­باشند، مورد استفاده قرارگرفتند. اخیراً چالش­هایی در بحث درمان بیماری­های مرتبط با شبکیه با استفاده از سلول­های بنیادی جنینی انسان مطرح شده که نیاز به توسعه پروتکل­های ساده و استاندارد دارد. در این مطالعه ما یک پروتکل تمایز کارآمد برای ایجاد سلول­های پیش­ساز شبکیه ارائه دادیم که با استفاده از سیستم هم­کشتی سلول­های بنیادی جنینی انسانی (hESC) و سلول­های SCAP، بدون استفاده از مولکول­های خارجی، انجام شد. در این سیستم هم­کشتی، سلول­های hESC بصورت مستقیم بر روی سلول­های (SCAP) تحت شرایط تعریف شده کشت داده شدند و در طی 4 هفته سلول­های پیش­ساز شبکیه (RPC) ایجاد شدند. استفاده از مهار­کننده مسیر Notch در این مطالعه باعث افزایش تمایز سلول­های پیش­ساز شبکیه به سلول­های پیش­ساز فوتورسپتوری شد. در نهایت این مطالعه نشان داد با استفاده از فعالیت القایی سلول­های  SCAP و بدون استفاده از مولکول­های خارجی، می­توان سلول­های پیش­ساز شبکیه را در محیط آزمایشگاهی ایجاد کرد و برای درمان بیماری­های شبکیه، و همچنین به عنوان یک مدل in vitro برای بررسی بیماری­های شبکیه استفاده کرد.
کلید واژه ­ها: سلول­های بنیادی جنینی انسانی، سلول­های بنیادی مشتق از دندان، سلول­های پیش­ساز شبکیه، سلول­های پیش­ساز فوتورسپتوری، DAPT
تاریخ دفاع: شهریور 97

نام و نام خانوادگی: سعید ولی زاده
عنوان پایان نامه:
ارائه مدل ژنز کانسار مگنتیت-آپاتیت سه­ چاهون (آنومالیX)
رشته تحصیلی: مهندسی معدن گرایش اکتشاف
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر صديقه تقی پور

چکیده: محدوده مورد مطالعه بخشی از منطقه بافق – بیابانک از واحدهای ایران مرکزی می ­باشد. در این منطقه ذخائر آهن ماگمایی فراوانی وجود دارد. کانسار آهن سه ­چاهون از معادن منطقه­ ی بافق در ایران مرکزی است. ساختمان آنومالی X به صورت چین­خورده و تاقدیسی است. واحدهای آتشفشان- رسوبی تشکیل کانسنگ تاقدیسی را می دهد. ترکیب سنگ شناسی سنگ میزبان آنومالی X شامل سنگهای آتشفشانی (بازالت، ریوداسیت و ریولیت) و توده های نفوذی (گابرو، دیوریت و گرانودیوریت) است. کانسارسازی منطقه سه­ چاهون به صورت توده­ای، رگچه ­ای و استوک­ورک است. در برخی رخنمونها بلورهای مگنتیت معمولا شکسته یا برشی شده و توسط رگچه های آپاتیت، کوارتز، کلسیت، پیریت و کالکوپیریت قطع شده است. مگنتیت­های توده­ای توسط زون­های باریک آمفیبول، کوارتز و تالک قطع شده است. مگنتیت، کانه اصلی آهن است که به صورت تدریجی و به سمت بیرون توده معدنی به هماتیت تبدیل شده است. نه تنها آپاتیت به صورت شکل­ دار و در اندازه سانتیمتر تشکیل شده است. بلکه، به­ صورت ذرات بی شکل تا نیمه شکل­دار و در غالب رگچه و رگه در میان مگنتیت قابل تشخیص است. اکتینولیت مهمترین کانی سیلیکاته است که به ­صورت بی شکل تا نیمه­شکل­دار به همراه کانسار تشکیل شده­ است. تشکیل این کانی نشانگر درجات مختلفی از متاسوماتیسم آهن در سنگ میزبان می­باشد. دگرسانی سدیک منجر به ته ­نشینی آلبیت­های دانه­ ریز تا متوسط می­گردد که حضور انکلوزیون­های بسیار ریز هماتیت سبب ایجاد رنگ صورتی در سنگ­های آلبیتیتی شده است.
بررسی های پتروگرافی حاکی از آن است که مگنتیت، هماتیت، به مقدار کمتر پیریت، کالکوپیریت از مهمترین کانی­های تشکیل دهنده کانسنگ می باشند. آپاتيت اصليی ترين کاني فسفاته موجود در کانسار سه ­چاهون می­باشد. اين کانی به صورت اوليه و ثانويه در نمونه‌ها مشاهده مي‌شود. انواع اوليه به صورت شکل­دار تا نيمه شکل­دار و معمولا بزرگتر از 500 ميکرومتر هستند. ‌دگرسانی کلسیک- آهن، سدیک و سیلیسیک از مهمترین دگرسانی هایی است که سنگ میزبان کانسار را تحت تاثیر قرار داده است.
نتایج آنالیز ICP-MS بر روی مگنتیت های مورد بررسی نشان می دهد که نمونه های مورد بررسی همگی در محدوده کانسارهای Fe-Ap مشابه با منطقه کایرونا قرار گرفته است. آنالیزهای مایکروپروب بر روی آپاتیت های مورد بررسی حاکی از آن است که عمدتا از نوع هیدروکسیل فلور آپاتیت می باشند. بررسی های ژئوشیمیایی بر روی کانی آمفیبول نشان می دهد؛ حداقل دو نوع آمفیبول در نمونه­های مورد بررسی شناسایی شده است. گروه اول از نوع ادنیت و مگنزیوهاستنگزیت است و معمولاً همراه با سنگ میزبان کم دگرسان یافت می­گردد. ترکیب شیمیایی دسته دوم آمفیبول­ها از نوع اکتینولیت تا فرواکتینولیت و هورنبلند است.
بررسی های ژئوشیمیایی بر روی نمونه های مورد بررسی حاکی از آن است که ماگمای سازنده کانسار آهن سه چاهون طبیعت کالکوآلکالن دارد و از لحاظ LREE نسبت به HREE غنی شدگی دارند.
کلیدواژه‌‌ها: بافق، مگنتیت – آپاتیت، تیپ کایرونا، زمین شیمی، معدن سه ­چاهون
تاریخ دفاع: تیر 1397

43809