چکیده پایان نامه های مقطع کارشناسی ارشد
- Show All
- گروه زیست شناسی
- گروه مهندسی برق
- گروه مهندسی پزشکی نوین
- گروه مهندسی شیمی
- گروه مهندسی کامپیوتر
نام و نام خانوادگی:بابک زورمند
عنوان پایان نامه: آموزش شبکه عصبی با استفاده از مفهوم تضاد در الگوریتم تکامل تفاضلی برای مسائل طبقه بندی
رشته تحصیلی:مهندسی کامپیوتر گرایش شبکه های کامپیوتری
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر حسین مرادی
چکیده:
یادگیری در شبکه های عصبی یکی از مفاهیم مهم در این حوزه می باشد زیرا کارایی یک شبکه عصبی به طور مستقیم به کارایی الگوریتم یادگیری بستگی دارد. یکی از مهمترین الگوریتم های یادگیری شبکه های عصبی الگوریتم پس انتشار خطا است که دارای عیبهایی مثل گیر کردن در بهینه محلی می باشد. برای رفع این مشکل، این پایان نامه روشی مبتنی بر ترکیب الگوریتم تکامل تفاضلی با مفهوم تضاد ارائه کردهاست. الگوریتم تکامل تفاضلی یکی از مهمترین الگوریتم های فراابتکاری است که تاکنون کارایی خوبی در مسائل بهینه سازی از خود نشان داده است. این الگوریتم دارای سه عملگر اصلی است. عملگر اول جهش است که بر اساس سه راه حل دلخواه، یک راه حل جدید را میسازد. سپس عملگر ترکیب، این راه حل جدید را با راه حل قبلی ترکیب می کند. در نهایت عملگر انتخاب وظیفه انتخاب بهترین راه حل را بر عهده دارد. همچنین مفهوم تضاد یکی از مفاهیم بر اساس تضاد راه حل ها است که در این پایان نامه با الگوریتم تکامل تفاضلی ترکیب شده است تا کارایی را بهبود بخشد. ساختار هر فرد در روش پیشنهادی یک ارایه بوده است که طول آرایه برابر با تعداد وزنها و بایاسها میباشد. همچنین تابع هدف در این پایان نامه مبتنی بر خطای طبقه بندی بوده است.
ارزیابی روش پیشنهادی بر روی مجموعه دادههای استاندارد و در مقایسه با چندین الگوریتم نشان میدهد که روش پیشنهادی توانستهاست کارایی خوبی از خود در حل مسائل طبقه بندی نشان دهد.
کلیدواژه:شبکهی عصبی، تکامل تفاضلی، الگوریتم فراابتکاری، تضاد.
تاریخ دفاع: زمستان 1399
نام و نام خانوادگی: شیوا سعیدی
عنوان پایان نامه: بهینه یابی شرایط تولید نانوالیاف صمغ دانه بالنگو به روش الکتروریسی و بررسی ویژگیهای مورفولوژیک و فیزیکوشیمیایی نانو الیاف تولید شده
رشته تحصیلی:مهندسی شیمی گرایش نانوفناوری
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر علیرضا علافچیان
چکیده:
الکتروریسی فرایندی برای تهیهی الیاف پلیمری زیرمیکرون است که الیاف حاصل از این تکنیک به دلیل ظرافت و تخلخل بالا، ویژگیهای منحصر به فردی را در حیطههای پزشکی، دارویی و غذایی نشان دادهاند. به دلیل شباهت این ساختارها به ماتریسهای برون سلولی، از آنها به عنوان پوششهای محافظتی و ترمیم کننده زخم استفاده شده است. عمده ترکیبات استفاده شده به منظور تولید الیاف زیرمیکرونی، ترکیبات شیمیایی سنتزی بودهاند. با توجه به اثرات نامطلوب این ترکیبات محققین و صنعتگران در سالهای اخیر سعی بر حذف و یا کاهش مصرف ترکیبات سنتزی در تولید نانو/میکروالیاف داشتهاند. در همین راستا در پژوهش حاضر هدف اصلی تولید نانوالیاف به روش الکتروریسی با استفاده از صمغ استخراج شده از دانه بالنگو است. به دلیل ضعف احتمالی صمغ طبیعی دانه بالنگو در ایجاد نانوالیاف، از نسبتهای مختلف این ترکیب با پلیوینیلالکل در مراحل الکتروریسی استفاده شد. محلولهای اولیه به دست آمده از نسبتهای مختلف ترکیب پلیوینیلالکل و صمغ بالنگو از نظر ویژگیهای مختلف نظیر رسانایی الکتریکی، ویسکوزیته و pH مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که افزایش صمغ در محلولهای اولیه سبب کاهش ویسکوزیته و افزایش هدایت الکتریکی و کشش سطحی می شود. در ادامه از محلولهای تهیه شده با استفاده از دستگاه الکتروریسی سوزنی نانوالیاف تولید شد. تصاویر میکروسکوپی نمونههای تولید شده نشان داد که استفاده از موسیلاژ در نسبتهای بالاتر از 60 درصد مانع از ایجاد نانوفیبرهایی با ساختار مناسب می شود. نتایج بررسی ویژگیهای حرارتی (DSC) نمونهها نشان داد که اضافه شدن پلیوینیلالکل، سبب بالاتر رفتن مقاومت حرارتی فیبرها می شود. در پایان نتایج پژوهش حاضر نشان داد که می توان از موسیلاژ استخراج شده از دانه بالنگو به عنوان منبعی مناسب جهت تولید نانو ساختارها استفاده نمود.
تاریخ دفاع: پاییز 1399
نام و نام خانوادگی: نسرین دشتستانی
عنوان پایان نامه: بهبود الگوریتم بخشبندی تومورهای مغزی از تصاویر MRI با استفاده از مدل مبتنی بر Level-set
رشته تحصیلی:مهندسی پزشکی- بیوالکتریک
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر راحله کافیه
چکیده:
تصاویر تشدید مغناطیسی به دلیل قدرت تفکیکپذیری خیلی خوبی که برای بافتهای نرم و غیرنرم در بدن انسان دارد، در موارد بسیار زیادی برای کمک برای تشخیص و درمان تومور مغز مورد استفاده قرار میگیرد. روش پیشنهادی یک روش تشخیص تومور از تصاویر MRI با استفاده از تنظیم سطح است. در این روش ابتدا جهت بهبود نتایج حاصل از الگوریتم بخشبندی، از روش گاما و تعدیل هیستوگرام برای افزایش کنتراست استفاده میشود. سپس ناحیههای غیرطبیعی را با استفاده از کانتورفعال تشخیص داده و با استفاده از روش تنظیم سطح با دقت بیشتری تومور را تعیین میکند. در مرحله بعد برای بدست آوردن تعداد خوشهها از هیستوگرام استفاده شده و از روشهای خوشهبندی k میانگین (k-means) و فازی C-means (FCM) نیز برای تشخیص محل تومور استفاده میشود. با بررسی نتایج مشخص میشود که استفاده از روشهای کاهش بعد مبتنی بر FCM دارای نتایج قابل قبولی با دقت 5/92٪ در تشخیص تومور میباشد.
کلیدواژه:تومور،MRI مغز، سطوح همتراز ، بخشبندی، خوشهبندی
تاریخ دفاع: زمستان 1398
نام و نام خانوادگی: علی مقیمی خوراسگانی
عنوان پایان نامه: بررسی تأثیر فرولیک اسید بر بیان مارکر NURR1 در سلول های میکروگلیا موش نر
رشته تحصیلی:زیست شناسی علوم سلولی و مولکولی
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر فرشاد همایونی مقدم
چکیده:
میکروگلیاها سلولهای دفاعی ساکن سیستم عصبی مرکزی هستندکه در شرایط پاتولوژیک فعال می¬شوند و به فرم تهاجمی (M1 ) خود تبدیل می شوند. تغییر وضعیت میکروگلیا از نوع M1 به نوع M2 میتواند در کاهش التهاب در سیستم عصبی اهمیت داشته و روند تهاجمی M1 را خاتمه دهد. افزایش بیان ترانسکریپشن فاکتور(NR4A2) Nurr1 میتواند در شیفت M1 به M2 نقش ایفا نماید. یکی از ترکیباتی که فعالیت میکروگلیاها را تحت تأثیر قرار میدهد آنتی اکسیدان فرولیک است که فعالیت ضد التهابی، آنتی اکسیدانی و محافظت کننده عصبی آن در نورونها اثبات شده است اما اثر آن بر میکروگلیاها کمتر بررسی شده است .لذا در این مطالعه تأثیر فرولیک اسید بر بیان مارکر Nurr1 در سلول های میکروگلیا و شیفت آنها از M1 به M2بررسی شده است.
بدین منظور ابتدا سلول¬های میکروگلیا از مغز موش های نوزاد سه روزه نر استخراج شدند. بعد از تعیین دوز موثره فرولیک اسید، غلظت 50 میکروگرم در میلیلیتر از آن برای ادامه مطالعه انتخاب شد و غلظت بتا آمیلوئید 50 نانومولار با توجه به مطالعات قبلی در نظر گرفته شد. گروه ها شامل: کنترل؛ تیمار با بتا آمیلوئید؛ تیمار با فرولیک اسید؛ و گروه تیمار با بتا آمیلوئید+ فرولیک اسید بودند. در این مطالعه مورفولوژی سلول های میکروگلیا ، Ramification index و بیان ژن های IL1-B به عنوان سایتوکاین التهابی وIL10 به عنوان سایتوکاین ضد التهابی و همچنین بیان مارکر Nurr1 به عنوان یک فاکتور ضد التهابی اندازهگیری شد و تعداد سلول های Nurr1 مثبت نیز با رنگ آمیزی اختصاصی شمارش شد.
نتایج اثبات کرد که سلول های میکروگلیا تیمار شده با فرولیک اسید مورفولوژی خود را به فرم منشعب و میله ای تبدیل میکنند و از حالت آمیبی که فرم التهابی میکروگلیا است خارج میشوند. فرولیک اسید باعث افزایش بیان مارکرNurr1 بهعنوان یک فاکتور رونویسی اختصاصی موثر بر کاهش فعالیت التهابی شده و بیان IL1-B که یک فاکتور التهابی است را کاهش و از این طریق باعث افزایش بیان سایتوکاین ضد التهابی IL10 می شود، و لذا التهاب و استرس ناشی از بتا آمیلوئید را کاهش میدهد.
کلیدواژه:میکروگلیا ، فرولیک اسید ، بتا آمیلوئید ، Nurr1 ، IL1-β
تاریخ دفاع: زمستان 1399
نام و نام خانوادگی:حمید معراجی همدانی
عنوان پایان نامه: آنالیز غیرخطی تصاویر ترموگرافی به منظور تشخیص سرطان سینه با استفاده از شاخص های آشوبی
رشته تحصیلی:مهندسی پزشکی-بیوالکتریک
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر شهربانو فلاحیه حمیدپور
چکیده:
سرطان سینه در طول سال های اخیر بعنوان یکی از شایع ترین سرطان ها در بین بانوان شناخته می شود. همچنین این بیماری یکی از علل مرگ میر در سنین مختلف است که درمان آن ارتباط بسیار مهمی با زمان تشخیص دارد. تشخیص این نوع عارضه با وسایل و تجهیزاتی که خود عامل ایجاد جهش در سلول ها نباشد امری مهم و ارزشمند است. در این پژوهش، با استفاده از تصاویر ترموگرافی موجود، ابتدا محل توده ها شناسایی شده و پس از محاسبه شاخص های آشوبی برای توده ها، خوش خیم یا بدخیم بودن آن مشخص می شود. در این پایان نامه با استفاده از ترکیب شاخص های محاسباتی آشوبی همچون نمای لیاپانوف، بعد فراکتال، آنتروپی KS و بعد همبستگی می توان به محاسبه ی دقیق شاخص های آشوبی که منجر به تشخیص نوع توده می شود کمک کرد. استفاده از ویژگی های ثابت می تواند کارایی بهتر ویژگی های آشوبی را اثبات نماید. شاخص های بدست آمده برای مجموعه های مختلف تصویر به عنوان ورودی های دو طبقه بند SVM و KNN در نظر گرفته شده و نوع تومور به عنوان خروجی مشخص می گردد. نتایج به دست آمده نشان می دهد دقت طبقه بندی برای مجموعه های مختلف تصاویر و برای دو طبقه بند مطرح شده بین 98.66 تا 99.33 درصد را به دست می دهد که نشان از عملکرد مناسب روش پیشنهادی دارد. همچنین طی این پژوهش این نتیجه به دست آمد که طبقه بند KNN دقت بهتری نسبت به طبقه بند SVM دارد.
کلیدواژه: سرطان سینه – تصاویر حرارتی – استخراج ویژگی – شاخصهای بی نظمی – شبکه های عصبی
تاریخ دفاع: زمستان 1399
نام و نام خانوادگی: محمد مرادی دستجردی
عنوان پایان نامه: بررسی و بهبود روش تشخیص سرطان سینه با استفاده از دسته ویژگی ترکیبی حوزه مکان و فرکانس از تصاویر حرارتی
رشته تحصیلی: مهندسی پزشکی – بیوالکتریک
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکترسیده شهربانو فلاحیه حمیدپور-دکتر عبدالحسین رضائی
چکیده:
سرطان سینه رایج ترین نوع سرطان در بین زنان است. مطالعات پاتولوژیک نشان داده است که بیش از 80 درصد ناهنجاری های سینه در مراحل اولیه خوش خیم هستند. بنابراین مهم ترین مسأله در درمان سرطان سینه تشخیص زودهنگام آن است. ترموگرافی مادون قرمز سینه یک روش تصویربرداری مبتنی بر ثبت الگوهای توزیع دمایی بافت سینه است و به دلیل غیرتهاجمی و غیرتماسی بودن و عدم استفاده از تابش پرتو يون ساز ، روشی مناسب درتشخیص زودهنگام سلول های سرطانی است. استخراج دسته ویژگی مناسب می تواند سرعت و دقت تشخیص سرطان سینه را افزایش دهد. در این پایان نامه یک روش جدید برای تشخیص زودهنگام سرطان سینه براساس استخراج دسته ویژگی جدید ارائه شده است. دسته ویژگی انتخاب شده شامل 59 ویژگی از الگوریتم الگوی باینری محلی (LBP)، نه ویژگی توسط الگوریتم SFTA و نه ویژگی به صورت انتخابی می باشد. در این روش جدید از الگوریتم های طبقه بندی-کننده ی k نزدیک ترین همسایگی (kNN)، ماشین بردار پشتیبان (SVM) و درخت تصمیم (DTree) برای طبقه بندی تصاویر حرارتی استفاده شده است. در روش پیشنهادی ویژگی های محاسبه شده، در حوزه مکان، فرکانس(با استفاده از الگوریتم کانتورلت) و ترکیب دو حوزه، به الگوریتم طبقه بندی کننده اعمال شده است. روش پیشنهادی تشخیص سرطان سینه در نرم افزار MATLAB 2019 و با استفاده از دو مجموعه تصویر از پایگاه داده DMR و پایگاه داده دانشگاه فدرال فلومینانسFFU برزیل مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج ارزیابی نشان می دهد که الگوریتم های طبقه بندی کننده kNN و DTree به ترتیب بهترین میانگین صحت و بهترین میانگین حساسیت را در بین الگوریتم های بکار گرفته شده ارائه می-دهند. بیشترین صحت، اختصاصیت و حساسیت بدست آمده در حوزه فرکانس به ترتیب توسط الگوریتم LBP و الگوریتم طبقه بندی SVM، الگوریتم SFTA و الگوریتم طبقه بندیDTree و الگوریتم 9 features و الگوریتم طبقه بندی DTreeمی باشد. بیشترین صحت، اختصاصیت و حساسیت بدست آمده در ترکیب دو حوزه به ترتیب توسط الگوریتم 9 features و طبقه بند DTree، الگوریتم LBP و الگوریتم طبقه بندی DTree و الگوریتم 9 features و الگوریتم طبقه بندی kNN می باشد.
کلیدواژه:سرطان سینه، ترموگرافی، پردازش تصویر، استخراج ویژگی
تاریخ دفاع: زمستان 1399
نام و نام خانوادگی: آیه موری بختیاری
عنوان پایان نامه: یک الگوریتم بهبود یافته مبتنی بر ازدحام ذرات بهینه شده و AHP-TOPSIS جهت توازن بار در محاسبات ابری
رشته تحصیلی: مهندسی کامپیوتر-شبکه های کامپیوتری
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر بهرنگ برکتین
چکیده:
دنیای امروز فناوری شبکه در محاسبات ابری با پیچیدگی نرم افزاری و سخت افزاری در زیر ساخت ابری مواجه است. ویژگی های متفاوت در خصوصیات وظائف کاربران و منابع محاسباتی، زمان بندی وظائف را برای ارائه دهندگان خدمات ابری به یک چالش اساسی تبدیل کرده است. اجرای به هنگام وظائف کاربران در یک فرآیند، به توزیع مناسب کارها به منابع بستگی دارد. اولویت کار، مدت و مهلت انجام وظیفه، زمان اتمام کار، قدرت پردازشی و حافظه مورد نیاز از جمله ویژگی هایی از وظائف هستند که در زمان بندی کارها مورد ارزیابی قرار می گیرند. با توجه به ناهمگنی در محیط ابری و عدم اولویت بندی و مرتب سازی وظائف که دارای تفاوت در ویژگی های ذکر شده هستند؛ نگاشت مناسب وظائف به منابع را بطور چشمگیری تحت تأثیر قرار می دهند و موجب اتلاف زمان و منابع می گردند. زیرا کارها با طول بیشتر ممکن است زمان اجرای بیشتری در بکارگیری منابع جهت اجرا شدن صرف کنند. بنابراین دیگر وظائف با طول اجرا و مهلت قانونی کمتر زمان بیشتری در انتظار اجرا شدن قرار می گیرند. نتیجه این رخداد گاها عدم مفید بودن نتایج اجرای یک وظیفه به دلیل انقضای مهلت زمان اعتبار آن است. در نظر گرفتن اولویت اجرا برای وظائف موجب صرفه جویی در هزینه و زمان می شود؛ از این رو ارائه دهندگان خدمات ابری با بکارگیری روش های زمان بندی مختلف اکتشافی، فرااکتشافی و ترکیبی تلاش دارند با تأمین رضایت کاربران، تحقق معیار کیفیت خدمات ابری را تضمین کنند. در این پایان نامه یک الگوریتم ترکیبی به نام AHP-TOPSIS-OPSO معرفی شده است. این الگوریتم از روش سلسله مراتب تحلیلی (AHP) برای تعیین اولویت در بین معیارهای وظائف کاربران استفاده می کند. سپس برای مرتب سازی وظائف در صف های اولویت بندی شده ، روش مرتبه بندی بر اساس اولویت های معیاری مبتنی بر شباهت به راه حل ایده آل (TOPSIS) را بکار می گیرد. در نهایت برای تخصیص وظائف اولویت بندی شده هر صف که بر اساس معیارها به منابع مناسب نگاشت صورت گرفته است، از الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات بهینه شده (OPSO) استفاده می شود. این روش ترکیبی در بررسی عملکرد معیارهای ابری نظیر زمان اجرای کل و میانگین استفاده از منابع در روش های مشابه توسط ابزار شبیه ساز کلودسیم مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تجربی روش پیشنهای در 50 وظیفه برای بهبود دو محدودیت زمان اجرای کل و میانگین استفاده از منابع به ترتیب 37.05 درصد و 23.95 درصد بهبود را نسبت به روش های دیگر نشان داده است.
کلیدواژه:زمان بندی کار، محاسبات ابری، زمان اجرای کل، میانگین استفاده از منابع، توازن بار،AHP-TOPSIS، OPSO
تاریخ دفاع: زمستان 1399
نام و نام خانوادگی: نرگس محمدی
عنوان پایان نامه: ارائه یک روش کارآمد برای چیدمان RSU در شبکه های بین خودرویی
رشته تحصیلی: مهندسی کامپیوتر-شبکه های کامپیوتری
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر آوید آوخ
چکیده:
بشر همواره به دنبال راههای برای افزایش رفاه زندگی خود بوده است. باتوجه به رشد روزافزون وسیلههای نقلیه، حمل و نقل از اهمیت زیادی برخودار شدهاست. این مسئله باعث میشود که توجه بشر بیش از قبل به مسائلی همچون امنیت راننده، کنترل ترافیک، دریافت وضعیت منطقهی موردنظر جلب شود. با پیشرفت تکنولوژی نوعی از شبکههای اقتضائی خودرویی مطرح شد که از خودروها و واحدهای کنار جاده و ارتباطات بیسیم تشکیل میشود .
آن چه اهمیت دارد یافتن راههایی برای افزایش کاربرد این شبکه است. یکی از این مسائل پیدا کردن راههایی است که بتواند بیشترین حد از اطلاعات را با کمترین میزان بودجه تحت تاثیر تاخیر کمتر رد وبدل کند. از این رو بحث پیدا کردن مکانهای بهینه برای قرارگیری واحدهای کنار جاده مطرح شد. ما در این پژوهش هدف خود را برای یافتن نقاطی برای قرار دادن واحدهای کنار جاده قرار میدهیم. این هدف به دنبال خود کاهش هزینه برای خرید تجهیزات، کاهش انرژی مصرفی برای هر واحد کنار جاده، پوششدهی بهینه منطقه موردنظر با واحد های کنار جاده را دارد.
ما الگوریتمی را پیشنهاد میکنیم که با توجه به ترافیک داده منطقه موردنظر و نیز نقشه منطقه هوشمند و باتعداد واحد کنارجاده مشخص به چیدمانی بهینه برسد. هدف آن بیشترین حد از پوششدهی با توجه به تراکم داده است. ما برای رسیدن به این هدف از خوشه بندی و الگوریتم بهینه سازی گرگ خاکستری استفاده میکنیم.
کلیدواژه:شبکههای اقتضائی خودرویی، واحدهای کنار جاده، پوششدهی بهینه واحدهای کنار جاده
تاریخ دفاع: زمستان 1399
نام و نام خانوادگی: صادق نیکونژاد
عنوان پایان نامه: بررسی و بهبود مدیریت شبکه مزارع روستایی مبتنی بر اینترنت اشیاء و RFID
رشته تحصیلی: مهندسی کامپیوتر- شبکه های کامپیوتری
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر احمد یوسفی-دکتر محمد رضا مصلحی
چکیده:
در سالهاي کنونی با توجه به اینکه کشاورزي در ایران با مخاطرات زیادي روبرو بوده است و پیامد آن باعث کمبود تولید محصول کشاورزان و هدر رفت انرژي شده است، با رویکرد انتقال کشاورزي سنتی به کشاورزي مدرن سعی در اصلاح و بهبود مخاطرات شده است. با ورود تکنولوژي IOT و هوشمندسازي مزارع و گلخانهها، این امر باعث بهبود عملکرد آنها شده و بسیاري از مخاطرات و هزینههاي اصلی و جانبی از جمله سرکشیهاي مرتب به محصول براي نحوه و میزان آبدهی، عناصر غذایی و دماي مطلوب گیاه به صورت چشمگیري کنترل و بهینهسازي شده است. این مساله باعث افزایش تولید محصول نیز گردیده است. در پژوهش حاضر سعی در ارائه معماري جدید براي مزارع روستایی هوشمند با تلفیق تجهیزات RFID به IOT گردیده است. این تگ سنسورهاي RFID دما و رطوبت تحت بررسی، بعد از جانمایی با معماري پیشنهادي به جاي سنسورهاي قدیمی که در مزرعه هوشمند استفاده میشده است و پردازش اطلاعات نهایی به جاي Cloud در Fog ، توانسته یکسري عوامل را اعم از انرژي شبکه کاهش دهد که این امر باعث افزایش عمر و عملکرد شبکه نیز گردیده است.
کلیدواژه:مزارع هوشمند، اینترنت اشیا، RFID
تاریخ دفاع: زمستان 1399
نام و نام خانوادگی: امیر سعیدی
عنوان پایان نامه: ارائه یک مبدل PFC باراندمان وضریب توان بالا
رشته تحصیلی:مهندسی برق- الکترونیک
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ناپیوسته
استاد راهنما: دکتر محمد رضا امینی
چکیده:
یکی از عوامل تولید هارمونيک در شبکه برق بهکارگيري بارهاي غيرخطی می باشد که باعث پيدايش اعوجاج در موج اصلي جريان و ولتاژ ميشود.به منظور کاهش هارمونیک ها ، استانداردهای بينالمللي مانند IEC61000-3-2 براي محدودکردن ميزان تزريق هارمونيک هاي جريان توسط تجهيزات متصل به شبکه برق تعيينشده است . در یکسوسازهای معمولی شکل جريان از حالت سينوسي خارج می شود . براي جبران ضريب توان بايد از مبدل-هاي اصلاح ضریب توان (PFC ) استفاده کرد . ازجمله روش هاي تصحيح ضريب توان ، مبدل هاي دومرحلهای است که از دو مبدل تصحيح ضريب توان و مبدل DC بهDC تشکیلشده است. استفاده از دو مرحله مبدل ، به معناي پيچيده شدن مدار، دو بار پردازش توان ، افزايش قيمت و کاهش بازده است . براي کاهش معايب مبدل هاي دو مرحله ای ، مبدل هاي يک مرحله ای ایجادشدهاند. در اين مبدل ها در هر دو مرحله از يک سوئيچ مشترک استفاده مي شود که باعث مي شود در کنترل سوئيچ ، تنها يک متغير کنترلي ،کنترل شود. اين مبدل به دليل سوئيچينگ سخت ، تلفات سوئيچينگ بالايي دارد. بنابراين بازده ي اين نوع مبدل پايين است. در اين پايان نامه با اضافه کردن چند المان به مبدل DC بهDC و با قرار دادن يک شبکه امپدانسي بين يکسو کننده ورودي و خازن بالک عمل تصحيح ضريب توان انجام مي شود. به دلیل عملکرد مبدل در حالت جريان گسسته ، تصحيح ضريب توان بهصورت ذاتي انجام مي شود و به مدار کنترل اضافه ، نیازی نیست. در مبدل پيشنهادي ، جهت شکلدهی به جريان ورودي و تنظيم ولتاژ خروجي از يک مبدل فلاي بک استفاده شده است و جهت کاهش تلفات و افزايش بازده مبدل ، از روش کليد زني نرم استفاده می شود . برای نشان دادن درستی عملکرد مبدل پيشنهادي یک نمونه آزمایشی از آن طراحي و شبیهسازی شده است. نتايج شبیه سازی نشان دهنده درستی تحليل نظری مدار پيشنهادي است.
کلیدواژه:تصحيح ضريب توان PFC، مدار تصحيح ضريب توان تکمرحلهاي، کلید زنی نرم و مبدل فلاي بک
تاریخ دفاع: زمستان 1397